خب این اولین فیک منه امیدوارم خوشتون بیاد 🥰🥰🥰
....................................................................
ژانر:مافیایی ،ارباب برده ای ،خشن ،شکنجه،ددی کینگ،رمنس،عاشقانه
کاپل:ویکوک، یونمین، نامجین، هوسوک و لی هارا
نویسنده:HANA ملقب به H.H...
جونگکوک# بعد از اینکه جین هیونگ با اون سر و وضع اومد تو رستوران و با گفتن جمله ی ((من کیم سوکجینم))پشمای هممون رو ریزوند نشستیم و شروع کردیم به غذا خوردن بعد از خوردن غذا یکم با هم گپ زدیم و بعد از خوردن دسر راهی برج نامسان شدیم(گایز برج نامسان بزرگترین برج توی کره هست و وجود داره)
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
(اینم عکسش) جین# بعد از اینکه با نامجون وارد رستوران شدیم تو نگاه اول تونستم میز اعضا رو تشخیص بدم ولی اونا با منه جدید آشنایی نداشتن پس بعد از سوال یونگی با گفتن ((من سوکجینم))به وضوح بهت تو چشماشونو دیدم بعد از چند دقیقه که به خودشون اومدن نشستیم غذا خوردیم بعد از غذا خوردن و دسر خوردن راهی برج نامسان شدیم وقتی رسیدیم با دیدن شکوه و عظمتش خود به خود دست نامجونو ول کردم و دویدم طرف حفاظ های آهنی اونجا و دستامو بهش قلاب کردم و تا کمر خم شدم جوری که مردم اونجا فکر میکردن میخوام خودکشی کنم ولی اونا نمیدونستن من اولین باره که میام برج نامسان همینطوری داشتم نگاه به برج میکردم که با حلقه شدن دو دست بزرگ دور کمرم و نجوای آرامش بخش نامجون از بهت در اومدم نامجون:عشقم دوسش داری؟ جین اوهوم خیلی قشنگه نامجون:نه به زیبایی تو جین :هیییی انقدر لاس نزن نامجون:جین میشه یه قولی بهم بدی؟ جین:چی؟ نامجون:قول بده هیچوقت ولم نمیکنی حتی اگه در آینده چیزای جدیدی فهمیدی؟ جین:نامجون داری میترسونیم چی شده؟ نامجون:زندگیم هیچی نیست بخدا فقط بهم قول بدل اوکی؟ جین:با اینکه داری میترسونیم ولی بهت اعتماد دارم پس قول میدم بعد از این حرف هردو با گفتن دوست دارم به اونیکی مشغول بوسیدن هم شدن بوسه ای که نه هزاران نفر نه میلیون ها نفر بلکه خودشون قلبشون به اون بوسه باور داشتن🥰🥰🥰🥰
شوگا# با دیدن جیمین که از نرده ها آویزون شده بدو بدو رفتم سمتش و کشیدمش سمت خودم شوگا:تو میخوای منو دیوونه کنی نمیگی یهو پرت میشی پایین بعد من چه گلی به سرم بگیرم بدون جیمین میشم ؟(با حالت عصبانی کیوت) جیمین:آروم باش یونگی حواسم هست ولی تو نگاه کن چقدر برج قشنگیه؟ بعدشم برگشت برج نگاه کرد یونگی همونطور که نگاش میکرد دستشو دور کمر جیمین حلقه کرد و با گفتن دوست دارم و شنیدن همون جمله از زبون جیمین شروع کرد به بوسیدنش بوسه ای که نه شهوت توش بود نه ذره ای خشم فقط و فقط عشق و علاقه بود 🥰🥰🥰🥰🥰🥰
تهیونگ# بعد از اینکه رسیدیم به برج دستمو دور کمر جونگکوک حلقه کردم و با هم رفتیم سمت حفاظ های برج و از اونجا دید کامل به برج داشتیم همونطور که داشتیم نگاه میکردیم چشمم خورد به اونطرف تر قفل های قلبی شکلی که مردم از دکه میخریدنو با پارتنرشون قفلش میکردن و کلیدشو پرت میکردن توی آب (گایز اینجور جایی که قفل ها رو با عشقشون میبندن وجود داره ولی توی کره نیست ولی خب من یکم تغییرش دادم و آوردمش توی کره ولی در واقع توی کره نیست)پس جونگکوکو کشیدم و رفتیم از اون دکه یه قفل قلبی شکل بنفش رنگو آوردیم و رفتیم طرف اون زنجیر ها و قفلو با هم بستیم و بعد از بوسیدن کلیدش پرتش کردیم توی آب و بعد با حلقه کردن دستم دور کمر جونگکوک اونو به سمت خودم کشیدم تهیونگ:میدونی همه زندگیمی؟ جونگکوک:اوووو رمانتیک شدی آره میدونم تو میدونی دلیل نفس کشیدن منی؟ تهیونگ:این رمانتیک بودن فقط مختص توعه آره میدونم هر دو با هم؟دوست دارم بعد از اینکه اینو گفتن شروع کردن به بوسیدن هم بوسه ای که برای اونا توی قلبشون برای مردم توی چشمشون و برای قفلشون در اعماق دریا حک شد
جیهوپ# بعد از اینکه از خواب پا شدم و هارا رو توی بغلم دیدم تعجب نکردم چون من مست بودم و موقع مستی کارایی رو میکنم که نباید بعدشم بیهوش میشم روی آرنجم بلند شدم و تکیه دادن به آرنجم و به صورت خوابش نگاه کردم چقدر خوشگل بود ولی این خوشگلی برای من دوام نمیاره جیهوپ:تو خیلی خوشگلی و من دارم عاشقت میشم ولی این عشق یه عشق ممنوعه اس پرنسس و بعد از این حرفش با بوسه ای که به پیشونی هارا گذاشت اتاقو ترک کرد ولی غافل از اینکه هارا بیدار بود و همه حرفاشو شنید 🥰🥰🥰🥰🥰🥲🥲
خب خب اینم از پارت جدید ببخشید که دیر شد امتحانا شروع شده و بگا رفتم و بزور تونستم آپ کنم براتون ost جیمینو دیدید صداش قلبم دیگه طاقت ندارهههههههههه هق هق شوگا و سای That That خب شوگااااااا مرگ منه can you feel it گفتنش هق رپششششششش رقصششششششش هققق خب بای ووت و کامنت فراموش نشه مرسی دوستون دارم باییی 🥰🥰🥰