•‌𝐃𝐄𝐀𝐃𝐋𝐘 𝐇𝐈𝐆𝐇 𝐒𝐂𝐇𝐎𝐎𝐋•‌

•‌࿇𝐏𝐀𝐑𝐓 𝟕࿇•

امروز یکی از مزخرف ترین و خسته کننده ترین روز های سالشون بود
هیچکدومشون حتی حوصله اینکه ازجاشون بلند بشن و برن بوفه رو نداشتند
امتحان مزخرف زنگ پیششون حسابی انرژی تک‌تکشون رو گرفته بود
روی میز دراز کشیده بودن و صدردصد هیچکدوم میل نداشتن غذا بخورن
البته شاید هیچکدوم

سوهو:من گشنمههه

با دادی که سوهو زد  باعث شد دیو که داشت چرت میزد از ترس توی جاش بپره و خوب شوخی با دیو تاوان بدی داشت هوم؟

همین باعث شد دست سنگین دیو بالا بیاد و محکم پشت گردن دیو بکوبه

دی او:ببند در گالرو منم گشنمه ولی نعره که نمیکشم......اهه منم ساندویچ میخوام

لوهان که سرش روی میز گذاشته و چشم هاش سرخ بود با حالت ناله واری گفت :لطفا من واقعا سرم درد میکنه

بکیهون:اما من چرا گشنم نیست؟

خب راست میگفت... چطوری گشنش نبود؟

با خوردن زنگ بکیهون لبخند بی جونی زد و گفت: ریدم به این زنگ پنج دقیقه ایی

سوهو: به دیکم نزدیک امتحانات شده چرا زنگ تفریح باید کم بشع:/ ما که هنوز یه سال وقت داریم

با ورود بقیه بچه های کلاس دهنشون رو بستن و فقط تمرگیدن سر جاهاشون

با اومدن معلم ادبیات پسر ها سخت ترین کار زندگیشون که تو اون لحظه بلند شدن از سر جاشون بود رو انجام دادن
با گفتن راحت باشید معلم چنان خودشون روی صندلی هاشون انداختن که برگ های یسونگ بیچاره فر خورد

یسونگ شروع به ورق زدن کتابش کرد که یکی بلند شدو گفت:معلم کیم شنیدم دوتا از سال بالایی ها بد جلوتون سوتی دادن

بکیهون و لوهان گوشاشون تیز شدو به یسونگ نگاه کردند

یسونگ با یاداوری اتفاقات بچه های ریاضی سری  پایین انداخت و گفت:متاسفانه... اونا از شما خنگ ترن

سوهو پوکر به یسونگ عزیزش خیره شد :معلم کیم الان تخریب بود یا تعریف؟

یسونگ خندید و با تکون دادن سرش کتابش رو ورق زد و چیزی نگفت

لوهان پیشونیشو خاروند و  روبه بک گفت: یه حس فاکی میگه یکیشون سهون بود

بکیهون تکخندی زد و دستشو زیر چونش
گذاشت :منم حس میکنم اون موشک کش یه گندی زده

یسونگ که زمزمه ها به کوشش خورد با جدیت برگشت و گفت:بیون بکیهون... زود باش خودارضایی و انجام بده

یکدفعه همه با چشمای گرد شده به بک هیون و استاد نگاه کردند

بکیهون خنده ای کرد :اینجا؟ جلوی بقیه؟

یسونگ متعجب بهش خیره شد :اره مشکلش چیه؟ نکنه ترس از اجتماع داری؟

بکیهون ابروهاشو بالا انداخت :نه من گروهی هم دوست دارم ولی خب جلوی شما