مقدمه

2.1K 189 110
                                    

عام های ... ایده اش به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم حداقل اینجا ایدشو ماندگار کنم تا دو ماه دیگه استارتشو براتون بزنم ❤️🌱

Evil beta
بتای شرور

تهیونگ الفایی که اواخر دهه ی سوم زندگیشه و هنوز جفتشو پیدا نکرده ، اما دقیقا یه روز از روزای عادی زندگیش ، امگاشو میبینه ... یه پسر با موهای بلوند و زیبا ! چی میشه اگه توی لحظه آخر که امگا هم متوجه الفاش میشه سر و کله ی یه بتای احمق وارد زندگیش شه و یه تنه توی همه چی پی پی کنه؟

+ هیییی آلفاااا من ازت حاملممممم
_ چرا مزخرف میگی من تا حالا تو رو ندیدم

بتا دستشو روی شکمش گذاشت با غم و غصه فراوان نگاهشو بین امگا و الفا گردوند

+ باشه آلفا ، من تنهایی میوه ی عشقمونو بزرگ میکنم

چند قدم به عقب برداشت ، اشک هایی توی چشماش میجوشید کنار زد برای آخرین بار به اون آلفا نگاه کرد

قدماشو تند کرد با صدای کوبیده شدن چیزی و صدای اخ بلند الفا شرورانه خندید ....

.................................

_ که از من حامله ای ....

نگاه چپ چپی به پسر زیرش انداخت دستاشو محکم تر بالای سرش پرس کرد

_ میخوام حامله شدنو قشنگ حس کنی

سکوت عمیقی که بین اون‌ دوتا پسر ایجاد شده بود با جمله ی پسرمو مشکی رشته رشته پنبه شد

+ عام ... فقط مشکلی وجود داره من ... من خب چجور بگم ... من بتام !!!

.............................

+ یونگ من مطمئنم ، اون رایحه ی یه امگای فاکی رو داشت ...

° تهیونگ پسره خودش داره میگه بتاس بعد این همه مدت دیدی هیت بشه اصلا؟ چه اصراری داری بگی امگاست !

............................
میتونین شما نظر بدین که کدوم ورژن باشه ،تهکوک _کوکوی _ ورس
برای هرکدوم که نظرتونه یه کامنت بزارین
اونی تعداد کامنتش بیشتره برنده اس 😎🤏❤️

مثل همیشه

یو پرپل می 💜
آی پرپل یو 🖤

#VKook

#KookV

#verse

Evil Beta|Verse|Where stories live. Discover now