کارما فاکی و لونای فاکیتر!

1.3K 179 80
                                    

چشماشو توی حدقه چرخوند منتظر به مرد خیره شد تا بقیه حرفاشو هم بزنه از جلوی چشماش گم شه

این چه زندگی فاکی بود ؟! شت بهش
صبح پاشی بری سرکار ، ۳ وعده بخوری ، ۲ الی سه بار اگه یوبس نباشی برینی و شبم بری بخوابی

حالا شانست بزنه یکی هم گیرت بیاد بفاکش بدی

اوه فاک دادن ؟! کی اینقد سرش شلوغ شده بود که حتی وقت نکرد یکی و پیدا کنه باهاش سکس داشته باشه

به پشت کمر مرد خیره شد که ازش دور میشد

زیر زبونی الفای احمقی بهش گفت سمت در خونه حرکت کرد
که با صدای فریاد پدر روی مخش ایستاد نفسشو کلافه فوت کرد

_ کدوم‌گوری میری جئون جونگکوک؟

پسر دستی توی موهای مشکی اش کشید آروم سمت پدرش چرخید

+ میرم کافه

پدرش نیشخندی زد سرشو به نشونه تاسف تکون داد

_ پسره علاف ! این شغله تو داری ؟ اون کافه فِکستنی کوچیکی که‌باز کردی و فقط بهت ضرر میزنه

مادر جونگکوک دستشو روی شونه مرد گذاشت بهش غر زد

# جونگیون ، بالاخره باید از صفر شروع‌کنه تا موفق شه همه از پله صد نمیپرن‌ روی هزار که ... جونگکوک هم‌حتما نتیجه تلاشا...

مرد دستشو پس زد

_ ساکت شو سورا ! همین تو‌ لوسش کردی ، توی خاندانی که همه آلفا بودن ، حتی خودتم آلفایی ، بتا شد ! متوجه ای؟! کارگر جامعه ! خرحمال جامعه

چشماشو بست نفس عمیقی کشید پدر و مادرش مثل همیشه جوری بحث میکردن انگار اون اینجا حضور نداره

در خونه بست سمت سمت کافه اش قدم برداشت
مسیری که هر روز با امید زیاد میرفت و ناامید و خسته برمیگشت

متوجه نمیشد اشکال کار کجاست و‌ چرا کافه اش همیشه باید اینقدر خلوت باشه

از طرفی هم دوست نداشت خونه بمونه و با پدرش درگیرشه
احمق نبود که خوب میدونست این همه نیش و‌کنایه پدرش دقیقا بخاطر چیه

اون بتا شده بود
بتایی که به عنوان خرحمال جامعه مشخص میشد
نه قدرت الفا ها رو داشت که به بقیه مسلط باشه و ازش حساب ببرن
نه زیبایی و ظرافت امگاها رو

تا الفاها ازشون‌ مراقبت کنن و از شیر مرغ تا گوشت ادمیزاد براشوت فراهم کنن

و اون حتی رایحه ام نداشت ، فرمونی بتونه با بقیه ارتباط برقرار کنه و هیچ فرمونی هم حس نمیکرد

از اونطرف هم باید منتظر میموند تا الفاها امگاهاشون پیدا کنن و بین مابقی اون امگاهای لوس ننر بچرخه

تا شاید یکیشون قبولش کنه !

میدونین چرا شاید؟! چون محض رضای فاک اون لوسای احمق ترجیح میدن با یه الفا باشن تا بتا !

Evil Beta|Verse|Where stories live. Discover now