𝘽𝙤𝙪𝙣𝙙𝙡𝙚𝙨𝙨 𝙡𝙤𝙫𝙚

part 3:

#jimin
نفسمو تو سینم حبس کردم ماشینو جلوی نامجون نگه داشتم بوق زدم
سرشو طرفم برگردوند بعد از مکث کوتاه سوار ماشین شد هنوزم قیافش جدی بود
_نمیخای نگام کنی؟
سرشو طرفم برگردوند به چشمای بی حسش خیره شدم
لبامو بهم فشار دادم
_معذرت میخام میدونم تند رفتم لطفا دیگ اینطوری رفتار نکن
دستامو رو دستش قرار دادم
+نمیترسی که مبادا منوتورو باهم ببینن؟
بازم همون پوزخند مسخره
دستامو بردم تو موهام دادمشون عقب
_بسه...خودت میدونی من منظوری نداشتم...واقعا خوشت میاد عذابم بدی؟
+این تویی که نمیدونی من چقدر دوست دارم
_منم دوست دارم واقعا بهت ثابت نشده بعد اینهمه سال
من فقط نمیخام موقعیت تو خراب شه...منو که بهمه نفر ربط میده بجز اونی که باید ربط بدن
اخماش توهم بود فشار دستاشو بیشتر کرده بود
سرشو نزدیک سرم کرد
+چرا تورو ربط میدن بهشون؟این تویی که بهشون نزدیک میشی و کارایی انجام میدی که شک میکنن
_اونا فقط رفیق منن
توهم داری مثل اونا رفتار میکنی ینی بهم شک داری واقعا کیم نامجون؟
عصبی خندید
+بهتره چندروزی سراغ هم نیایم شاید یکم استراحت نیازه
من خودم به تنهایی نیاز دارم جیمین
برام سخته یسری چیزارو ببینمُ حرف نزنم
_نه نه نه چطور میتونی همچین چیزی بگی وقتی میدونی من نمیتونم...خودت میدونی من از تنهایی میترسم
سعی کردم اشکامو مهار کنم اما سخت بود سرمو انداختم پایین دستاشو محکم تر گرفتم
____________
#namjoon
دستمو گذاشتم زیر چونش سرشو اوردم بالا به چشمای قرمزش خیره شدم اب دهنمو قورت دادم
+معذرت میخام...گریه نکن خیلی خب؟
دوتا دستامو رو صورتش قرار دادم آروم اشکاشو از روی صورت بی نقصش پاک کردم
سرمو بردم جلو پیشونیشو بوسیدم
_دلم برات تنگ شده بود خیلی بدی
موهاشو از روی صورتش زدم کنار به صورت بی نقصش نگاه کردم
+منم دلم برات تنگ شده بود...
با قرار گرفتن لباش رو لبام مکث کردم دستمو رو کمر ظریفش گذاشتم بدون اینکه بوسمونو قطع کنم نشوندمش رو پاهام هنوز توی پارکینگ بودیم
نرم لباشو میبوسیدم دستای کوچولوشو بین دستام گرفتم  نوازشش کردم
سرمو تکیه دادم به صندلیُ
به لبای قرمزش خیره شدم دستامو دو طرف کمرش گذاشتم
_من هنوز دلتنگیم رفع نشده اقای کیم
و برای بار دوم لباشو روی لبام کوبید حین بوسیدن لبخند زدم
اون جوجه کوچولو زیادی خواستنی بود
مکث کوتاهی کردم لبامو بدون حرکت روی لباش قرار دادم
دستامو گذاشتم پشت کمرش
آروم لبای پفکی پسرو بوسیدم