یک ساعت از تماس تلفنیِ فلیکس با هیونجین و انتخاب محل قرارشون میگذشت و هیونجین چند دقیقهای میشد که به پل مورد علاقش رسیده بود.شکستشه شدنِ قلبش توسط فلیکس احساساتش رو نابود میکرد. درست از همون روز، مواجه شدن با این پسر تمام وجودش رو به آتیش میکشید.
همچنان پشت فرمون نشسته بود و نگاهش گوشهی پل، روی قامت جمع شدهی فلیکس مهر میکاشت.
منتظر گذاشتنش بیشتر از این جایز نبود.
بخشی از هیونجین این پسر رو میبخشید و بخشی دیگه، هنوز قصد داشت رامش کنه.
پیاده شد و به طرفش رفت.فلیکس با دیدن کفشهای مشکی و براقی که جلوش ایستاده بودن، لبخند محوی زد و با بیحالی بلند شد.
+"رســیــدی؟"
تلو تلو میخورد و حرفهاش رو میکشید.
فلیکس مست بود؟-"زیاد منتظر وایسادی؟"
لحن سرد هیونجین همچنان روی قلبش خط میکشید.زیاد منتظر بود؟ بله، خیلی زیاد!
+"نه، اومـــــم، منم همین الان اومدم. آره... اومــــم الان اومدم... توهم به موقع رسیدی."اینکه با این وضعیت چطور خودش رو به اینجا رسونده بود، هیونجین رو عصبانیتر میکرد. اما غرور لعنتیش حتی اجازهی پرسیدن حالش رو هم نمیداد.
-"چیکارم داشتی؟"
کاش کمی مهربونتر بود!
چشمهاش رو روی هم گذاشت و به حرف اومد:
+"وقتی اینجوری ازم میپرسی... همه چی... همــــــه چـــی از ذهنم پاک میشه!"-"خودت میدونی که سرم شلوغه."
فلیکس چونهش رو به سینهی هیونجین تکیه داد و چشمهای خمارش، لحن ملتمسش رو بیشتر به رخ میکشید.
+"برای منم وقت نداری؟"
قلبش محکم میتپید ولی الان زمان وا دادن نبود.
-"خودت بگو، باید برات وقت بذارم؟"
در اون لحظه، حتی از شبی که به بیمارستان رسونده بودش هم، سردتر به نظر میرسید.
این رک بودن زیادیش میتونست فلیکس رو در بدترین حالت به گریه بندازه.جمع شدن اشک رو تو چشمهای روشنش میدید و قلبش تیکه تیکه میشد.
-"فقط فراموشش کن هیونجین... باشه؟ حرفای اونشبمو... فراموش کن."
دستهاش رو روی شونهی فلیکس گذاشت و با قرار دادن سرش مماس با سرِ پسرِ رو به روش، مانع تلوخوردنش شد و صداش رو بالاتر برد:
-"فراموشش کنم؟ حرفایی که میدونستم سرچشمهش از قلبت میاد رو چجوری فراموش کنم؟"با خشم دستهای هیونجین رو از شونهش انداخت و ناخواسته چند قدم به عقب رفت.
+"تو جای من نیستی... تو... جای من... نیستــــی! پس حق نداری قضاوتم کنی. اینو یادت باشه."
YOU ARE READING
𝘼𝙜𝙖𝙞𝙣𝟮𝟯𝟴
Fanfictionᰍ #Again238 ᭝ 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: #Hyunlix ᭝ 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: 𝙈𝙚𝙩𝙚𝙢𝙥𝙨𝙮𝙘𝙝𝙤𝙨𝙞𝙨, 𝘼𝙧𝙘𝙝𝙖𝙚𝙤𝙡𝙤𝙜𝙞𝙘𝙖𝙡, 𝙎𝙢𝙪𝙩, 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 𝙈𝙮𝙨𝙩𝙚𝙧𝙮, 𝙄𝙢𝙖𝙜𝙞𝙣𝙖𝙧𝙮, 𝙃𝙞𝙨𝙩𝙤𝙧𝙞𝙘𝙖𝙡 ᭝ 𝙒𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧𝙨: #Ulan, #Lotus فصل اول تمام شده✓ -این...