طعم تلخ نیکوتین

31 12 1
                                    

Stood on the cliffside
Screaming, "Give me a reason"
.....

"بهتر شدن همیشه یه انتخابه."

این یکی از جمله‌های به یاد موندنی مشاور مدرسه‌ی هری بود.

خانوم بتی ساندرز، زمانی که سرگرم نصیحت کردن دبیرستانی‌ها درمورد مواد مخدر و سکس‌ نبود همیشه حرف‌ از این جمله‌ی معروفش می‌زد.

هری به یاد میاره که اون خانوم چطور عینکش رو مثل یه پروفسور از فیلم‌های علمی و تخیلی بر‌می‌داشت و طوری که انگار یه دیالوگ حماسی رو می‌گه با صدای رسایی اعلام می‌کرد: "بهتر شدن همیشه یه انتخابه."

و هری اون زمان دلش می‌خواست از ته دل فریاد بزنه "صدمه نزدن" و "کمک به بهتر شدن" هم جزو انتخاب‌ها هستن.

اما بعد به خونه می‌رسید و دوباره بهش یادآوری می‌شد که همیشه این حرف‌های شعارمانند جوابگو نیستن. درسته که صدمه نزدن انتخابه ولی باز هم در انتهای روز یکی لقبِ "قربانی" به دوش می‌کشه و دیگری لقب "مجرم".

و تو دنیای کوچیکی که هری روزمرگی‌ش رو درِش سپری می‌کرد، حروف کلمه‌ی قربانی با خطوط درشت قرمز روی پیشونیش حک شده بودن.

اسلحه‌ای که آرامش کودکانه‌ش رو تخریب کرد، شبیه به یه چاقوی برّنده یا کُلتی که پدرش زیر تخت‌خوابش نگه می‌داشت، نبود.

سلاحی که هربار در بی‌دفاع‌ترین حالتش اون رو از پا در‌می‌آورد، زخمی روی پوستش به جا نمی‌ذاشت. خونی ریخته نمی‌شد. استخونی نمی‌شکست.

بلکه مثل موجودی درنده بین شیارهای تاریک مغزش لونه می‌کرد و در سکوت روز یا خلوتِ شبانه‌ش، مثل نواری دوباره جلوی پرده‌ی چشم‌هاش به نمایش در‌میومد تا آرامشش رو شکار کنه و خراشی جبران‌نشدنی روی روانش به جا بذاره.

حیرت‌انگیز و درعین حال ترسناکه که پدرش چه ماهرانه از این ابزار استفاده می‌کنه. که چطور حروفی که به تنهایی هیچ معنی‌ مستقلی ندارن رو با ظرافت کنار هم قرار میده و با کلمات شاهکاری آسیب‌زننده می‌سازه.

بخشی که باعث میشه دل‌پیچه دامن گیرش بشه، اینه که فرقی نمی‌کنه چند ماه و چند سال بگذره. فرقی نمی‌کنه چه قدر قد بکشه یا خودش رو بالغ بدونه. هری همیشه در برابر کلمات اون مرد آسیب‌پذیره. و گذر زمان سپری برای حرف‌های زننده‌ی پدرش نمی‌سازه.

با کشیدن کف دست‌هاش روی شلوارش، از شر عرق سردی که روی پوستش جا خوش کرده خلاص میشه. وزن دست مادرش که روی شونه‌‌ش احساس می‌کنه کم‌ترین دل‌گرمی‌‌ای بهش نمیده. حس میکنه اینجاست تا فقط یه بار دیگه ابزاری واسه رها شدن خشم پدرش باشه.

The Man on The Moon [L.S]Where stories live. Discover now