{ 𝖓𝖊𝖜 𝖋𝖋 -12- " 𝖘𝖊𝖉𝖚𝖈𝖙𝖎𝖔𝖓 " }

403 49 10
                                    

' سه دو یک اکشن
° سلام خدمت بینندگان شبکه ی خبر اوسانگ هاعه هستم از پخش زنده ی شبکه ی کی بی اس تو و الان روبروی اداره ی پلیس گانگنام جایی که این چند روزه ارامش به خودش ندیده ایستادم
و مشتاقم کمیسر این پروندرو بهتون معرفی کنم سرگرد شین ریوجین و همکارشون سرگرد پارک چانیول در گفتگوی خبری امشب قراره شاهد اخرین اخبار پرونده ی هفت گمشده باشیم
' کات
فیلم بردار دوربینو خاموش کرد و اجازه داد توی ساختمون کی بی اس تو از پخش زنده روی معرفی پرونده برن و دوربین رو سوییچ کنن
ریوجین چشماشو توی حدقه چرخوند
^ واسه بار اخر میگم خانم او من کمیسر پرونده نیستم کمیسر بخاطر مشکل قلبی توی بیمارستان بستریه من فقط سرگردم و نظارت منطقرو دارم
دختر جوون میکروفونش رو توی دستش جابجا کرد
° حلا هرچی چه فرقی میکنه
جاعه از ساختمون خارج شد و به مافوقش نگاه انداخت
. سرگرد اتاق فرماندهی امادست
ریوجین سری برای افسر جوان تکون داد و به خبرنگار روبروش و فیلم بردارش اشاره کرد همراهش برن
چانیول دستی به میز چوبی کشید و نفسی تازه کرد بالاخره از تنبیهی که ریوجین مجبورش کرده بود انجامش بده راحت شده بود
با وجود اون دختر و کادر خبری سعی کرد ژست پلیسارو بگیره وروی صندلی بشینه !
اوسانگ هاعه روی صندلی نشست و بعد از صحبت کوتاهی با چانیول اماده ی پخش زنده شد
' سه دو یک حرکت
° خب همونطور که گفتم همراه کمیسر و همکارشون هستیم و قراره به سوالات متعدد شما جواب بدیم با سوال اول شروع میکنیم اولین و اخرین گمشده های این پروندره چه کسانی بودند ؟
ریوجین به جلو خم شد و نگاه کوتاهی به چانیول انداخت
^ دور از تشریفات ... سلام بینندگان اولین گمشده ی این پرونده لی مینهو پسر حدودا ۲۹ ساله بود که طی یه گزارش از طرف خانوادش بعد از ۲۴ ساعت پیگیری شد و اخرین گمشده ...
مکثی بین کلماتش کرد این واقعیت که رفیقش هم جزو گمشده ها بود تازه داشت براش قابل هضم میشد !
^ اخرین گمشده سرگرد لی فلیکس مسئول اول پرونده بودن که هنگام جمع اوری مدارک و پیگیری پرونده از چهار روز پیش از ایشون خبری نیست و بعد از سرگرد من مسئولیت پروندرو قبول کردم
° اوه پس پرونده حالا هشت تا گمشده داره درسته ؟
^ بله
° خب سوال دوم که خیلی پرسیده شده بود این هست که ایا قتل های دیروز ربطی به ماجرای گمشده ها داره سرگرد ؟
^ درواقع بله
ریوجین با محدودیت صحبت میکرد و اعصاب اون خبرنگار رو خورد میکرد
° خب و سوال سوم فکر میکنین قاتل کیه و این ماجراها پشت سر چه کسیه و چه انگیزه ای از این کارا داره ؟
سرگرد غیر ارادی پوزخند زد
× اوه او شی شما که فکر نمیکنین ما باید اطلاعات پروندرو دستتون بدیم ؟
دختر موهاش رو پشت گوشش هدایت کرد و لبخند مستاصلی زد
° خب درواقع اینا فقط برای روشن سازیه مردمه میدونید که ؟
ریوجین سرش رو کج کرد و به خبرنگار زل زد
^ درسته اگاشی ولی اینا اطلاعات محرمانست ماکه نمیتونیم همینجوری به شما راجبش بگیم
فیلم بردار نگران با ساختمون در ارتباط بود و بین دوراهی قطع ضبط با مسئول پخش درگیر بود و اوسانگ هاعه توی اولین پخشش استرس زیادی رو متحمل میشد 
با چند تقه ای که به در خورد نگاه همه ی جمع سمت در اهنی چرخید
. سرگرد وکیل پرونده اینجاست
جاعه اعلام کرد و قبل از اینکه با اختیار خودش عقب بره کتفش کشیده شد و با ورود سونگ جونگ کی ریوجین وقت نکرد فکر کنه که وکیل دیگه کدوم خریه
سونگ کیف سامسونتش رو روی مبل رها کرد و بی توجه به دوربین که هنوز روی پخش زنده بود دست به سینه گوشه ی اتاق ایستاد
سرگرد کلافه ایستاد
^ ممنون از پیگیریتون اوسانگ شی ولی فکر کنم دیگه کافیه لطفا پخش رو قطع کنید
فیلم بردار قبل از صحبت کردن دختری که عصبی از به گند کشیده شدن اولین پخشش بود به زبون اومد
' چند دقیقه ی پیش قطعش کردم
ریوجین سر تکون داد و بعد از چفت کردن کرواتش سمت در رفت
^ خوشحال شدم که دیدمتون اوسانگ شی شاید دوباره در پایان کار هم رو ببینیم ولی فکر میکنم که برای الان کافیه تا بعد
غیر سمتقیم اشاره کرد که گورشونو گم کنن و خداروشکر اوسانگ و فیلم بردارش باهوش بودن پس قبل از اینکه چانیول به ذور از اتاق بیرون ببرتشون با دم و دستگاه فیلم برداریشون از اتاق خارج شدن
به محض خروجشون چانیول غیر ارادی روی مبل لش کرد و سونگ سمت ریوجینی که پشت میز نشسته بود رفت و یه مشت برگه روی میزش انداخت
دختر سرش رو بالا اورد و به وکیل خیره شد
^ اینا چیه
عصبی غرید و منتظر توضیحی از طرف اون مرد شد
▪︎ اطلاعات روانیای سابقه داریه که خیلی وقت پیش از زندان ازاد شدن
دختر پوزخند زد
^ خب این خزعبلات به چه کار من میاد ؟
▪︎ اگه یذره از اون مغز کوچیکت کار بکشی متوجه میشی پرونده ای که زیر دستته یه پرونده ی عادی نیست
دختر از روی کنجکاوی اخم کرد
^ منظورت چیه
▪︎ خودت چی فکر میکنی ؟ قتل پنج نفر و دزدیده شدن هشت نفر که هیچکدوم نه همدیگرو میشناختن نه ارتباطی باهم داشتن شک ندارم هیچکدوم حتی یبارم همدیگرو ندیده بودن پس فقط کار یه روانیه که اختلال ذهنی داره
چانیول با درک این موضوع که جریان داره جالب میشه روی نزدیک ترین مبل به ریوجین نشست
ریوجین شقیقشو فشرد
^ تو فکر میکنی با خوندن این مزخرفات چیزی دستگیرت میشه ؟ نه جناب  کر میکنی ما خودمون هیچکاری نکردیم ؟ ادرسی که ازش واسمون کتاب فرستلده بود رو گشتیم ولی فقط یه پهدکودک اونجا بود ونایی که باهاش دزدی میکدرو هم بررسی کردیم و اون ماشینا همشون صاحب داشتن و هیچ چیز مشکوکی براشون وجود نداشته
از پشت صندلی مشکی رنگش بلند شد و بعد از دور زدن میز سمت وکیل خم شد
^ پس هیچوقت یادت نره که قبل از هوش ضعیف تو این یه سرگرده که ازمون هوشیابیه دانشگاه افسری رو رد کرده
چانیول خیره ی دختر جذاب روبروش بود که چطور با اون وکیل لجبازی میکرد و تو دلش بهش افرین میگفت
جونگ کی عصبی و غیر ارادی غرید
▪︎ ببین سرگرد من اندازه جهنمم واسم مهم نیست میخوای چه غلطی کنی ولی یچیزو خوب میدونم که اگه اون روانی مافیا باشه با هدف جلو اومده پس جطوره یخورده از اون پرونده های خاک خوردرو بخوتی شاید اسم یکی از قربانیا توش بود
ریوجین با لجبازی به اون مرد خیره شد و بعد از چند دقیقه کهغذارو سمت خودش کشید و اجازه داد وکیل اینطور برداشت کته که قراره اونارو بخونه پس با اکون دادن کوتاه سرش و چنگ زدن کیفش سمت خونه ی عزیزش راه افتاد

___________________________________

اگه کمه یا غلط املایی داره واقعا ببخشید
شدید درگیر دانشگاهم و مشکلات شخصیم داره روانیم میکنه
بازم ببخشید بیبیز
لاو یو ال

seductionWhere stories live. Discover now