خوب اون چت با پیام جیمین مبنی بر اعتراضش به نمرش و افتادنش بود و با سوال اینکه « چکار میتونم براتون بکنم تا نمرم رو جبران کنم و پاس بشم! » شروع شده بود!
اون مکالمه برای جونگکوک خیلی آشنا بود اما با این تفاوت که مخاطب مکالمهی قبلی لیندا و مخاطب مکالمهی الان جیمین بود !با تصور اینکه کسی که داشت باهاش چت میکرد جیمین بود هم هیجان و شهوت رو به رگاش تزریق میکرد اما جونگکوک نمیدونست که هوسوکی متفکر پشت اون گوشی نشسته و داره باهاش چت میکنه !
و اما جونگکوک بعداز سوال جیمین چیزی رو تایپ کرده بود که هوسوک انتظارش رو داشت .
جونگکوک نوشته بود « در ازای نمره چیکار میتونی برام کنی ؟! »
و کار رو برای هوسوک و جیمین راحت تر کرده بود.
هوسوک میدونست جونگکوک مغرور تراز اونی هست که فوری تایپ کنه بیا زیر خوابم شو !کاملا واضح بود اون مرد منتظر پیشنهاد جیمین بود ! و هوسوک هم قرار نبود منتظرش بزاره !
تنها کار بزرگ و ارزشمندی که هوسوک کرد این بود که انتخاب نود رو به خود جیمین بسپره و بزاره بهترین عکس رو از نظر خودش انتخاب کنه .
و در آخر با ارسال عکس بعداز دو ساعت جئون جونگکوک نه تنها به عکس جیمین هیچ ریکشنی نشون نداده بود بلکه فقط تایپ کرده بود که « خدمتکارم شو ! برای یک هفته »
جیمین هیچ تصوری نداشت که منظور استادش از خدمتکار بودن چیه و سریعا میخواست جونگکوک رو بلاککنه !
واسش مهم نبود اگه اون ترم میوفتاد چون به راحتی میتونست ترم بعد پاسش کنه اما هوسوک با گرفتن گوشی جیمین اجازهی مخالفت بهش نداده بود و با گفتن اینکه من مطمئنم بهت خوش میگذره ! پسر رو از تصمیمش منصرف کرده بود .جیمین واقعا دلش نمیخواست خفت خدمتکار شدن رو به جون بخره اما زمانی که وارد خونهی لوکس جئون جونگکوک شد پی برد که خدمتکار بودن باتم یکی از کینکای استاد سن دارشه.
خوب شاید بهش نمیشه گفت سن دار چون اون مرد فقط ۳۷ سال داشت اما جیمین ترجیح میداد همین رو بگه !
زمانی که روی کاناپه کوچیک داخل اتاق لباس استادش نشست تازه عمق فاجعه رو متوجه شد !
یک هفته زیاد بود !
اینطور که معلوم بود قرار بود تمام این یک هفته رو با استادش بگذرونه که مطمئن بود همش به تخت ختم میشه .نگاهی به لباس داخل دستش انداخت و آهی کشید .
البته باهاش مشکلی نداشت .
اون سه ماه بود که بخاطر امتحانات باکسی رابطه نداشت و این بشدت روی مخش بود !
دقیقا سه فاکینگ ماه!!
جیمین یادش نبود از زمانی که باکرگیش رو از دست داده بود در طول این مدت سکس نداشته بود !
گرایش اون بایسکشوال بود و دروغ بود اگه میگفتیم که با دخترا رابطه نداشت !
YOU ARE READING
EYES ON ME
Fanfiction📌 { name Multi-shot : نگاهت روی من } 📌جیمین دانشجوی سال سومی که همهی پیشگویی هاش برعکس از آب در میاد و مطمئنا اگه پیشگو میشد هیونگ محبوبش یعنی هوسوک مجبور بود اون رو از پشت میله های زندان بیرون بیاره ! به همین دلیل پیشگوییش در مورد پاس شدن درسی...