Beginning

115 21 4
                                    

24 فوریه 2017 ساعت 5:30 بعدازظهر
میز آخربن مشتری رو تمیز کرد و ظرفای کثیف رو به آشپزخونه خونه برد و شست. همین طور که دستاشو خشک میکرد پشت پیشخوان رفت تا کمی خستگی در کنه. به ساعت مچی دوست داشتنیش که هدیه ی جینی هیونگش بود نگا کرد. یه ساعت و نیم دیگه شیفتش تموم میشد. با صدای فیلیکس سمتش برگشت:
-خسته شدی جیمینی؟؟
با یه لبخند گنده که چشماشو حلال میکرد جواب داد:
+نه هیونگی من خوبم.
با کشیده شدن لپاش توسط دو دست از نا کجا آباد نالش در اومد سعی میکرد با کلمات نامفهومی مثه "هیلونگی بی چین هیلونگ بکو نوکونه " یا "اییییییی هیلونگ لوپام چنده موشه بیعد جینی هیلونگ مویاد موخورتت "به فیلیکس که از خنده رو کانتر پهن شده بود بفهمونه از دست همسرش نجاتش بده.فیلیکس هم با خیال راحت به خندیدنش ادامه داد و بعد از یه دل سیر خندیدن، بلاخره تصمیم گرفت جیمین و نجات بده:
-لپاشو ول کن چان، تو که دلت نمیخواد به دست جین به قتل برسی.
*هرگز
خنده ی ریزی کرده و بوسه ی کوتاهی رو لبای فیلیکس گذاشت. هر دو تو حال خودشون بودن کن با جیغ بنفش جیمین تو جاشون پریدن:
+چان هیونگ بد، لپای جیمینی درد گرفت باهات قهرم اصلا.
هردو با لبخندای گشاد به جیمینی که لپای قرمز شدشو ناز میکرد و با یه اخم کیوت که شبیه بچه گربه کرده بودش غر میزد و با لپاش حرف میزدن نگا کردن که با صدای زنگوله ی در نگاه هر سه نفر به در پرت شد. با ورود جین و تهیونگ و پشت سرش کوک جیمین با سرعت به سمتش دوید.
+جینی هیونگ
/سلام مینی
&سلام جیمینی
؛ سلام هیونگ
سریع پرید بغل جین و شروع کرد غر غر کردن:
+جینی هیونگ، من با چان هیونگی قهرم، اون لپامو کشید، درد میکنن نگا قرمز شدن کوکی برو چان هیونگی رو بزنش کلی لپام درد گرفته تازه فیلیکس هیونگی هم میخندید و اصلا به مینی کمک نکردن.
جین سر جیمین و بالا اورد و با دیدن لپای قرمز شدش سرشو به سمت چانگلیکس که پشت کانتر سنگر گرفته بودن گرفت و با داد گفت:
/سئو چانگبین لی فیلیکس بهتره برید یه جای بهتر قایم شید وگرنه اگه دستم بهتون برسه پوستتونو قلفتی میکنم.
با یه چهره ی خیلی عادی و آروم سمت جیمینی برگشت:
/تا تو با این توله ببر و توله خرگوش یکم بشینید هیونگی برگشته.
صدای اعتراض تهکوک بلند شد:
&هیونگ
؛ هیونگ
/هیونگ و مرض حواستون به جیمین باشه تا برم اینارو آدم کنم.
به سمت آشپزخونه جایی که اون دوتا تصمیم گرفته بودن قایم بشن رفت ولی با کشیده شدن آستین لباسش به سمت جیمین برگشت که با لبا و لپای آویزون نگاش میکرد:
+هیونگ
/جون هیونگ
+جیمینی بخشیدشون میشه پوستشونو نکنی؟؟
جین لبخند کوچیکی زد و بار دیگه جیمین و بغل کرد:
/وویییی خدا چقد تو کیوتی بچه ولی لازمه هیونگ یکم ادبشون کنه ولی نگران نباش پوستشونو نمیکنم.
بعدم از جیمین جدا شد و همین طور که به سمت آشپزخونه میرفت آستینای لباسشو بالا زد.جیمین به سمت در کافه رفت و تابلوی«باز است»رو به «بسته است»تغییر داد وتمام پرده های پنجره هارو کشید و بعد از تنظیم نور ملایم داخل کافه پیش تهکوک سر میز کنار پیشخوان نشست.این کار همیشگی بود.چون هیونگش ،سولمیتش و کراش سولمیتش آدمای معمولی نبودن.اونا آیدل بودن و برای راحتی بیشترشون این کار لازم بود. بعد از بیست دقیقه بلاخره جین از آشپزخونه با چندتا بشقاب و یه لبخند گشاد رو لبش بیرون اومد و بعد از گذاشتن بشقابا رو میز اخماشو تو هم کشید و رو به در آشپزخونه داد زد:
/عزیزای هیونگ اومدین یا من بیام؟؟
+نه نه نه هیونگ تو نیا عزیزم خسته میشی اومدیم اومدیم.
مکنه ها با دیدن چانگلیکس که مثه پنگوئن با گوشای سرخ و قیافه های تو هم رفته همراه با چندتا بشقاب دیگه تو دستاشون به سمت میز میومدن زدن زیر خنده و جین با رضایت خاطر پشت یکی از صندلی ها نشست.چانگلیکس هرکدوم بعد از گذاشتن بشقابا روی میز دستاشونو پشتشون بردن و با سرای پایین منتظر دستور هیونگشون موندن. جین با چشمای ریز شده کمی بهشون زل زد ولی هیچکدوم هیچ حرکتی نزدن:
/میگم احیانا چیزی رو فراموش نکردین؟؟
*ببخشید جیمینی دیگه لپاتو نمیکشم.
-منم دیگه بهت نمیخندم.
اینقد لحنشون مظلوم بود که جیمین از صندلیش بلند شد و جفتشونو بغل کرد:
+اشکالی نداره هیونگا من بخشیدمتون
کوک وقتی جیمین و مشغول دید آروم رو میز به سمت جین خم شد:
؛ هیونگ چیکارشون کردی که مثه پنگوئن راه میرن؟؟
جین با آسوده ترین لحن ممکن جواب داد:
/کار خاصی نکردم فقط 20 تا اسپنک و 5 تا لگد و کشیدن هر کدوم از گوشت به مدت 2 دقیقه.
تهیونگ که حواسش به مکالمه ی بین جینکوک پرت شده بود دستاشو رو گوشاش گذاشت و با یه لبخند شل و ول به جین گفت:
&تو درست میگی هیونگ کار خاصی نبود.
بعد از پیوستن چانگلیکس به جمعشون همه دور هم گفتن و خندیدن و از چیزایی که صاحبای کافه براشون درست کرده بودن خوردن و هیچکدوم متوجه گذر زمان نشدن. با زنگ خوردن گوشی جین و اطلاع از اینکه ساعت 12 شبه و منیجرای جینکوکته دنبالشون میگردن هر چهار پسر خدافظی کردن و جین بعد از رسوندن جیمین به عمارت پارک با دو پسر دیگه به سمت آپارتمانشون راه افتاد. جیمین سعی کرد با تولید کمترین صدای ممکن به زیرزمین که درواقع همون اتاقش بود بره و موفقم شد اما نفس راحتی که میخواست بیرون بده با صدای پدرش از پشت سرش تو گلوش گیر کرد:
@تا این وقت شب کدوم گوری بودی هرزه کوچولو؟؟

******************★*****************
سلام بابت تاخیر شرمنده
با شخصیت های جدید آشنا ب شید

******************★*****************سلام بابت تاخیر شرمنده با شخصیت های جدید آشنا ب شید

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

لی فیلیکس25سالهبا همسرش چانگبین کافه داره شخصیت نرمالی داره و برا جیمین سافت ترینه عاشق همسرشه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


لی فیلیکس
25ساله
با همسرش چانگبین کافه داره شخصیت نرمالی داره و برا جیمین سافت ترینه عاشق همسرشه

لی فیلیکس25سالهبا همسرش چانگبین کافه داره شخصیت نرمالی داره و برا جیمین سافت ترینه عاشق همسرشه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

سئو چانگبین 25سالههمسر فیلیکس و با هم کافه رو میگردونن اونم شخصیت معمولی ای داره و با جیمین مثه بچه ی خودش مراقبت میکنه همیشه با جین سر اینکه کی جیمین و بزرگ کرده بحث میکنه و همیشه هم از جین کتک میخوره که «چرا با بزرگترت بحث میکنی بچه؟؟ »

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


سئو چانگبین
25ساله
همسر فیلیکس و با هم کافه رو میگردونن اونم شخصیت معمولی ای داره و با جیمین مثه بچه ی خودش مراقبت میکنه همیشه با جین سر اینکه کی جیمین و بزرگ کرده بحث میکنه و همیشه هم از جین کتک میخوره که «چرا با بزرگترت بحث میکنی بچه؟؟ »

خلاصه که امیدوارم دوسش داشته باشید اگه غلط تایپی هم دید به بزرگی خودتون ببخشید کیبورد خودش هر چی کلمه بخواد جایگزین میکنه عکس کاورم کافه ی چانگلیکسه خب دیگه خیلی حرف زدم لذت ببرین
-Jorlly

A bullet to confess💜Where stories live. Discover now