[Completed]
༄𝑃𝑒𝑟𝑓𝑢𝑚𝑒 • عطر، بوی خوش༄
𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒: 𝑉𝐾𝑜𝑜𝑘
𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒•𝐴𝑛𝑔𝑠𝑡
او بوی گل فریزیا و وانیل میداد...
«وقتی برای اولین بار تو رو دیدم، صورتی رنگ بودی.»
«من عطر شانهی آبی رنگت رو نفس کشیدم و به خودم اجازه دادم...
Ops! Esta imagem não segue nossas diretrizes de conteúdo. Para continuar a publicação, tente removê-la ou carregar outra.
∘₊✧──────✧₊∘
در نیمه شب، تو قرمز¹ رنگ بودی.
لبهای سرخ شدهات با خشونت بر روی لبهای من حرکت میکردن، دستهای به رنگ خونت با ملایمت بدنم رو فتح میکردن و نوک انگشتهای به رنگ یاقوت قرمزت به پوست کمرم فشار وارد میکرد.
هر بوسه، لبهای من رو به رنگ قرمز در می آورد و هر لمسِ تو بدنم رو با رنگ سرخ نقاشی میکرد تاجایی که لذتی وصف نشدنی، تمام بدنم رو در بر گرفت.
لبهایی که طعم همدیگه رو می چشیدن، دستهایی که یکدیگر رو رها نمیکردن و بدنهایی که بر روی هم قرار گرفته بودن.
میشد گفت ما یک بهم ریختگی تمام عیار بودیم. ناسزاگوییهایی که به آرومی زمزمه میشدن، نالههایی که به رنگ سرخ بودن و صدای برخورد بدنهامون، همه و همه در اتاق تاریک طنین انداز میشدن.
من با چشمهایی غرق در شهوت به تو خیره شده بودم؛ موهای کاراملی رنگات بهم ریخته بودن و لبهات متورم شده و به رنگ خون. تو بدن من رو با رنگ قرمز نقاشی میکردی و گرمای بدنت رو به بدن عرق کردهی من هدیه میدادی.
و در اون زمان، من عطر صورتی رنگ بدنت رو بیشتر از همیشه احساس میکردم.
رایحهی غلیظ گل فیزیا و وانیل با بوی عرق و سکس ترکیب شده بود و بوسههای شلختهای که بر روی لبهای متورم من میگذاشتی، من رو به جنون میرسوندن.
نفسهای قرمز رنگ و داغت پوست تن و بدنم رو نوازش میکردن و من پاهام رو به دور کمرت حلقه کرده بودم تا تو رو به خودم نزدیکتر از همیشه احساس بکنم.
درنهایت، حتی زمانیکه در کنار هم خوابیده بودیم، لبهای متورمت دست از بوسیدن لبهای من نمیکشیدن و تو مالکانه من رو میبوسیدی درحالیکه هردوی ما اجازه میدادیم تا رنگ قرمز همراه با صورتی ملایم و شیرینی ما رو در بر بگیره و بدنهامون رو زینت ببخشه.
درحالیکه دستهای نوازشگر تو کمرم رو نوازش میکردن و نفسهای گرمت با سینهام برخورد میکردن، من به خودم اجازه دادم که در آغوشت به خواب برم.
اون شب، من محل مورد علاقهام در تمام این جهان رو پیدا کردم و اون جایی جز آغوش تو نبود.