گنجشک میشم.

23 5 4
                                    

بهم میگن دیوونه،چون من هرشب میبینمش هنوز. و‌ایساده گوشه اتاق، رو به دریا.میرقصه. دریای روی دیوار رو ندیدی؟دیدی.
رنگش آبیه.

یه دیوونه ای با رنگ آبی روی دیوار دریا کشیده.دستش دردنکنه. د‌ریاش نهنگ نداره.نهنگاش رفتن. نمیدونم کجان و نمیخوامم بدونم کجان.

اما هنوز من هرشب همه که میخوابن میبینمش. میرقصه.
واسه من میرقصه. با یه آهنگی که فقط خودمون سه تا میشنویم.
من و اون و دریا.

میبینمش وایساده باز با موهای باز،رو به دریا آروم آروم میرقصه.
بهش میگم ماه بلند
سرو قشنگ
گنجشک خیس
باد بهار
بنظرت یکی رو دوست داشته باشی بهتره یا یکی دوست داشته باشه؟

میگه یکی رو دوست داشته باشی و نتونی بگی بدتره یا یکی دوستت داشته داشته باشه و نتونه بگه ؟
میگم ای منفی باف، نتونی چیه؟اینا همش اداس،اگه یکی رو بخوای باید بگی.

میگه تو گفتی؟
میگم نه، نه بابا من کسیو دوست ندارم
میگه داری
میگم کو؟
میخنده
میگم سرده سرما میخوری بیا کنار از پنجره.
میگه نگرانی سرما بخورم؟خیال که سرما نمیخوره.

میگم خیال اگه برقصه و بخنده و حرف بزنه و همه چی رو بدونه،ممکنه سرما ام بخوره.
میگه قرص سبز ظهرت رو میزه.
بعد وایمیسته لب پنجره، گنجشک میشه پر میزنه میره. انگار نبوده هیچوقت.

تا قرصام اثر کنه و برگردم به روزای ساده و ممتد به این فکرمیکنم که آدمِ تماشا بودن از همشون سخت تره.
آدم خواستن و نگاه کردن و دم نزدن.
بعد وایمیستم دم پنجره گنجشک میشم و پر میزنم میرم.
هیچکس هیچوقت تو این خونه نبوده.
یا تو دل من، یا تو آغوش تو.

Blue cold roomDonde viven las historias. Descúbrelo ahora