4

151 50 148
                                    


هیییییی کاکتوسا🌵🤺
من دارم زیر بار دانشگاه زایش میکنم. شما چطور؟!
هفته دیگه تعطیلی زیاده همه کامنتارو‌میخونم و جواب میدم:)
شما فرو‌کنید ولی!
کاور این قسمتم یکی از بچه ها zeddymayn درست کرده هق خیلی زیباعه:))))

خودتو اینجا معرفی کن دستتو ببوسن😎

راستی، میبینم که برا من دم دراوردید! میاید توی بوک از کصدستی من فیلم میگیرید. میخواید مسخره کنید یا هرچی!
بکنید خودمم میدونم کصدستم😭😂

ووت و کامنت و اینا یادتون نره🕊

××××××××××××××××××××××××××

مسابقه ای که اونشب با ۸ شرکت کننده شروع شده بود به نبرد نهایی رسیده بود که فقط دو نفر توش شرکت میکردن، لیام پین و زین مالیک.

زین در حالت عادی میتونست مطمئن باشه که قراره برنده به خونه برگرده اما اوضاع الان عوضش شده بود. اون پسر تازه وارد مرموز که معلوم نبود کیه و از کجا سر و‌ کلش پیدا شده طی همین مدت کوتاه به یه رقیب واقعی برای زین و تهدیدی برای آوازه تک بودنش توی اوکلند تبدیل شده بود.

موهای تقریبا بلندش که هایتلای سبزش رو به بی رنگ شدن میرفتن بین انگشتای کشیده و تتو خوردش گرفتار شد و به سمت عقب هدایت شد. اون پسره کی بود؟

نگاه کنجکاوشو به سمت دیگه خیابون معطوف کرد. به جایی که لیام پین با دقت در حال بررسی چیزی توی موتور ماشینش بود.

درست نمیدونست چه حسی بهش داره. از رفتار اولین دفعه ای که دیده بودش خوشش نیومده بود ولی زین آدم شناس خوبی بود. اون پسر قد بلند با موهای خرمایی که بالا زده بود ممکن بود گستاخانه رفتار کرده باشه اما حس میکرد شخصیت متفاوتی درونش هست، اما نمیتونست بفهمه چیه!

لیام در طرف مقابل خیابون بعد از چک کردن یک سری چیزهای جزئی سمت در ماشینش رفت و پشت فرمون نشست.

از توی جیب کتش که روی صندلی کناری گذاشته بود قوطی قرص هاشو برداشت و در حالی که به پشتی صندلی تکیه میداد یکی رو توی دهنش گذاشت و با باقی مونده آب بطری که توی کنسول ماشین بود، قورت داد.

قوانین مسابقه اخر رو توی ذهنش مرور کرد:

"آسیب زدن به ماشین رقیب آزاده!"

پیشونیشو به فرمون ماشین چسبوند و سعی کرد تصاویر و صداهایی که داشتن آروم آروم واضح تر میشدن رو کنترل کنه.

تقه ی آرومی که به شیشه ماشین خورد برای ثانیه ای اونو از هاله ی مبهم گذشته که در حال فرو بردنش بود بیرون کشید و به زمان حال برگردوند.

OAKLAND [Z.M]Where stories live. Discover now