An unlucky day

440 29 3
                                    

درينگ...درينگ...درينگ
تلفنم داشت زنگ ميخورد ولى مگه من حوصله برداشتنش رو داشتم؟صبح زود بود.فكر كنم حدوداى ساعت ٦.بدون اينكه پتو رو از روى خودم بكشم،گوشى رو از ميز كنار تختم برداشتم،با صداى خواب آلودى گفتم:الو
صداى مرد جوانى كه انگار بلوغ روش تاثير گذاشته،از پشت تلفن بلند شد:(اه سلام.امم ببخشيد شما؟)
من هم كه اين وقت صبح حوصله مزاحم تلفنى رو نداشتم،گفتم:(آقا شما زنگ ميزنيد بعد به من ميگيد شما؟آخه مرتيكه اين وقت صبح زنگ زدى ميگى شما؟تو فكر كردى من خرم؟يا فكر كردى من از اونام كه تا زنگ زدى بگم سلام عزيزم،تو حالت خوبه؟بعد خودم رو معرفى كنم باهات قرار ملاقات بزارم توى بهترين رستوران شهر باهات غذا بخورم بعد هم بريم ديسكو دوپس دوپس كنيم بعدش هم تو بگى خدافظ تا فردا .تازه فرداشم وقتى گفتم بيا امشب هم بريم،تو بگى نه عزيزم تاريخ انقضاى تو ديگه تموم شده.نه آقا،من از اين دخترا نيستم.)
پسره كه معلوم بود زبونش بند اومده گفت:(نه به خدا.اينجورى نيست كه شما فكر ميكنيد من هرى استايلز هستم ميخواستم به زين زنگ بزنم ولى،مثل اينكه اشتباه گرفتم.خيلى ببخشيد مزاحم صبح زيباتون شدم.به خدا قصد مزاحمت نداشتم....)
اون همين طور داشت معذرت خواهيش رو ادامه ميداد ولى من،زبونم بند اومده بود.هرى به من زنگ زده.همون هرى استايلز معروف به من زنگ زده.اونوقت من احمق خر ...(بيييييب)بهش چه چيزايى كه نگفتم.نميدونستم اصلا چى بگم؟من كارلا واك استراس(carla walkstrauss)به مرد روياهام توهين كردم.به هرى،پسرى به اين معصومى توهين كردم.يعنى خااااااك توى سر من.خاك توى سر من قدر نشناس.وان دايركشن هميشه من رو با اون آهنگ هاى فوق العادش،آروم ميكرد.هميشه .اون وقت من چى كار كردم؟من در ازاى اون همه خوبى،زدم تو سرشون.سنگ كوبيدم توى كلشون.واقعا بى مصرفم.اين همه وقت منتظر يك اشاره از وان دايركشن بودم،حالا اين روز نحس زد تمام رويا ها و آرزو هام رو خراب كرد.-الو،ببخشيد شما داريد گوش ميديد؟
لكنت زبون گرفتم:(آه بل بل بل بله.اصل اصلا احتياج نيست..كه عذر خواهى كنيد .اشتباه من بود.ميدونيد من من اشتباه كردم نه شما.به خدا اگه راه باشه كه جبران كنم حتما پاتون هم ميبوسم منظورم اينه كه حتما جبران ميكنم.(زبونم شل شد)فقط اگه ميشد....يك تك پا تشريف بياريد نيويورك خوشحال ميشدماااااا!!!هه..هه)
هرى انگار حالش به هم خورد:(من الان متاسفانه نيويورك نيستم.فك كنم يكى داره صدام ميكنه بايد برم )
-نه خواهشا!!نريييييد!!!نروووووو!من رو تنها نزار.التماس دعا!!
ادامه يك روز ديگه....
اميدوارم خوشتون اومده باشه،لطفا نظر بديد
راستى بچه ها اين قبل از رفتن زينه!!

Worthless loveWhere stories live. Discover now