broken rings

30 5 5
                                    

موقعی که دارید حلقه های شکسته رو می‌خونید خیلی دقت کنید
همه قابل بخشش نیستن
جیمینی که تو داستان قراره بخشیده بشه از کارش به شدت پشیمونه و قبل از یونگی هم اون رفتار ها رو داشته
و یونگی ای که می‌بخشه اون تغییرات و میبینه

نه همه ما مثل جیمین قابل بخششیم نه هممون مثل یونگی مهربون و بخشنده

اگر خود من جای یونگی بودم هیچوقت نمیبخشیدم
هیچوقت
حتی اگر طرف مقابلم تغییر میکرد

وقتی این داستان و نوشتم هدفم فقط این بود که ازدواج خیلی پیچیده تر از این حرفاست

تو با خودت سال ها زندگی کردی و خودت و می‌شناسی اما کسی که همسرت میشه یه خود کاملا متفاوت و به جاهایی متضاد با توئه که باید تحملش کنی

شاید نتونی عاشقش بشی اما اگه فقط تحملش کنی اون ازدواج پایدار میمونه

وقتی ازدواج می‌کنی باید منعطف باشی و صبور

اون قراره خیلی با من فرق داشته باشه و اگه من نمیتونم یه آدم متفاوت و تحمل کنم بهتره که ازدواج نکنم
و اینکه نمی‌تونم طرف مقابلم و عوض کنم اون هم یه انسان کامله که خودش و دوست داره

تنها کاری که ما میتونیم برای پایدار کردن رابطمون بکنیم اینه که با هم کنار بیایم
بپذیریم همسر من دوست داره همیشه مشروب بخوره

همسر من دوست های زیادی داره و با همه گرم میگیره این عادتشه و طرز زندگیشه

اینا تفاوته
ایراد نیست

وقتی یونگی میفهمه جیمین از تمام عادت های گذشتش عبور کرده تازه متوجه میشه که جیمین با همون شیطنت هایی که یه روز آزارش میداد جیمین بود
حالا که اونا رو نداره یونگی حس گناه می‌کنه
چون جیمین دیگه شاد نیست
دیگه خودش نیست

خیلی چیزا رو تو رابطه باید رعایت کنیم
نه ترک کنیم
نه زور و اجبار کنیم
رعایت کنیم


کل داستان و اسپویل کردم برید حالش و ببرید 😂

my landWhere stories live. Discover now