سلاممممم دوستای خوبم چطورین؟^^
اومدم با یه داستان از مین یونگی گوگولیم:")
امیدوارم از خوندش لذت ببرید.
و بگم که این فف دو فصل هست و خودم عاشقشم چون واقعا با احساس و عاشقانست♡اگه میخوای یه داستان از شوگا بخونی که قلبتو ذوب کنه و تو رو با خودش به دنیای زیباش ببره این بوکو از دست نده:)
خوشحال میشم کامنت بزارید و اگه خوندید و ازش خوشتون اومد یه ووت کوچولو هم بدید که دلم شاد بشه☆
دوستتون دارم بزنید بریم برای داستان🔗
❤️ ━━━━━━●─────── ⇆ ◁ㅤ
ㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ↻️
YOU ARE READING
𝙀𝙭𝙩𝙧𝙚𝙢𝙚 𝙇𝙤𝙫𝙚♡ 《Season1》
Fanfiction[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞] 《همون موقع گرمای دستانی رو دور کمرم احساس کردم.... نفسم بند اومده بود! اون ادکلن! اون آدم بوی یونگی رو میداد:) سرشو آروم روی شونم گذاشت و زیر لب گفت: یومین... من بخشیدمت! چشمام گرد شدن و اشک توشون جمع شد! اون یونگی بود... اون ب...