"تهیونگ"
من امگایی ام که الهه ماه فاکشو بهش نشون داده..نه جفت دارم نه یه رایحه خاص..فقط یه قیافه و چشم آبی..زندگیم تو یه خونه کوچیک و یه دانشگاه خلاصه میشه
پدرو مادرم منو برای دانشگاه حقوق فرستادن سئول..بدبختیمم اینه موقع هیت رایحه خیلی خیلی زیادی ازم آزاد میشه و خیلی درد میکشم چون جفت ندارم..چندبار نزدیک بود بهم تجاوز بشه..برای همین کل دو هفته رو میتمرگم خونم
هوف کلافه ای کشیدم..بخاطر هیتم کلی از کارای پرونده عقب موندم..فعلا آینده من به این پرونده وصله
سر و وضعم رو مرتب کردم و وارد دانشگاه شدم..به محض اینکه وارد محوطه دانشگاه شدم اون آلفای احمق رو دیدمچون عموش مدیر این دانشگاهه راحت خودش انداخته تو بهترین دانشگاه حقوق سئول..اون وقت من چقد جون کندم تا بتونم قبول بشم
ازش خوشم نمیاد.!همینکه متوجه نگاهم شد چشمامو چرخوندم و راهمو ادامه دادم
با رفیقاش جلو راهم سبز شد: هی امگا!
نفس عمیقی کشید و باعث شد با خشم نگاهش کنم..تک خنده ای زد: عطر میخک..چه وسوسه کننده.!
+از سر راهم برو کنار جئون جونگ کوک
_اوهوو..فکر کنم جای آلفاها و امگاها عوض شدهکم کم توجه بقیه داشت بهمون جمع میشد
+حوصله دردسر ندارم پس بکش کنار جئون
از کنارش رد شدم ولی حرفشو شنیدم: فعلا که تو دردسر افتادی کیم تهیونگ..امیدوارم بتونی درستش کنی..!
برای اولین بار ترسی به جونم افتاد..اگه بخاطر پرونده باشه....____________
+یعنی چی آقای نوه؟
=پسرم پرونده ای که تو روش کار می کردی توسط قاضی رد شده..آقای پارک به 6ماه زندان محکوم شده و تو باید 6 میلیون دلار به دادگاه بخاطر شکستت پرداخت کنی..
+آقای نوه شما که وضعیت منو میدونید من حتی نمیتونم 1 میلیونش رو جور کنم..لطفا یه کاری برام انجام بدید:)=متأسفم پسرم کاری از دستم بر نمیاد..یه هفته فرصت بهت دادن برای پرداخت..خیلی متاسفم تهیونگ اما موقعیت فارغ التحصیل شدنت تو خطر افتاده مثل خیلیای دیگه..بعد از پرداخت پرونده ی دیگه ای بهت میدن اگه نتونی به بهترین شکل انجامش بدی نمیتونی فارغ التحصیل بشی..!
نمیتونستم نفس بکشم..بغض داشت خفم میکرد..اینهمه جون کندم تا به اینجا برسم؟ باید چیکار کنم؟
با صدایی که مشخص بود بغض کردم گفتم: آقای نوه میتونین برام دوهفته وقت بخرین تا بتونم پولش رو جور کنم؟!
=باشه پسرمممنونی گفتم و به سختی از دفترش زدم بیرون..الان دقیقا باید چه خاکی به سرم بریزم؟ 6میلیون چطوری جور کنم؟ باید از کسی کمک بخوام؟
ینی یه مشکل دیگه هم به خونوادم اضافه میکنم؟!
کلافه موهام رو بهم ریختم: عایشش..هیچی نمیدونم الان
با صدای نحس اون آلفا بغضم رو قورت دادم و سرمو آوردم بالا: هی امگا انگار بدجور تو دردسر افتادی
ESTÁS LEYENDO
✧ 𝐓𝐡𝐞 𝐚𝐫𝐨𝐦𝐚 𝐨𝐟 𝐜𝐥𝐨𝐯𝐞 ✧
Fanfic"عطرِ میخک" +چی از جونم میخای؟! _اووممم..شاید اگه یه شب زیرم باشی کمکت کنم فارغ التحصیل بشی..هوم؟! کیم تهیونگ توی پرونده ای که از طرف دانشگاه بهش سپرده بودن شکست میخوره و باید پول زیادی برای شکستش به دانشگاه پرداخت کنه ولی چون وضع مالیش خوب نیست مو...