پنج شنبه - ساعت ۳.۴۰ دقیقه
با پیدا کردن کوچه ای که تتوشاپ سوان توش بود
نفس راحتی کشیدم، الان دقیقا ده دقیقه اس که دارم دنبال این کوچه میگردم، پلاک چند بود؟
پلاک ۲۷ - طبقه ی دوم
وارد ساختمون شدم
و از اونجایی که آسانسوری وجود نداشت، مجبورم با پله ها برم.
بلاخره ~
بعد از زدن زنگ و باز شدن اون توسط یه پسر نسبتا عجیب غریب وارد تتوشاپ شدم.اونجا فضای نسبتا دارک و قشنگی داشت، روی دیوار ها پر از طرح های تتو بود که ریسه های قرمز رنگ بینشون بود.
پشت میز بزرگ کنار دیوار هم یه دختر تقریبا هم سن و سال خودم نشسته بود.
روی میز هم پر بود از آلبوم های بزرگ که حدس میزدم داخلش طرح تتو باشه._ عام ببخشید؟
( دختر سرش رو آورد بالا و باهام چشم تو چشم شد )
+ وقت داشتی؟
_ بله، ساعت ۴
+ طرحی که میخوای بزنی رو برای این ایمیل بفرست، باید تبدیلش کنم به کاغذ تتو
_ اوه بله، الان میفرستمروی یکی از صندلی های جلوی میز نشستم و منتظر بودم دختر کارش رو با اون دستگاه عجیب غریب تموم کنه.
+ خب، دنبالم بیا
پشت سرش وارد اتاق شدم.
صدای دستگاه تتو میومد.
با دیدن پسری که از پشت داشت تتو میزد
سعی کردم جا به جا بشم تا بتونم بهتر ببینمش.
دختری که باهام اومد رو به پسر گفت
+ جی کی، بعدی اینه
سرش و تکون داد و همونطور داشت از طرح نهایی که زده بود عکس میگرفت بهم گفت : کجات قراره تتو بزنی؟
( واو صداش قشنگ بود )
_ روی ستون فقراتم
+ بلیزتو در بیار
از جاش بلند شد و سمتم چرخید
تونستم قیافه اش رو ببینم
چ-چی؟
امکااااااااان ندارهههههههه
ویت وات؟
جئون جونگکوک؟!!!!!
با چشم های گرد شده نگاش کردم
+ چته؟
_ ت-تو اینجا چیکار میکنی؟
+ ببخشید؟!
(حالت صورتش جوری شد که انگار به یه روانی زل زده )
_ جئون جونگکوک
+ ما همدیگه رو میشناسیم سوییت هارت؟
( چی؟!)
_ خوشبختانه تو منو نمیشناسی
+ پس افتخار آشنایی با چه کسی رو دارم؟
(جونگکوک دستش رو آورد بالا) وایسا میخوام حدس بزنم!
عاممم آفرودیت؟
_ ها؟ آفرودیت کیه؟
(با یک لحن که لاس زدن توش موج میزد یه قدم سمتم اومد که رفتم عقب، ابروش رو داد بالا و گفت)
+ الهه ی عشق و شهوت؟
( هاح !!! مرتیکه ی چندش، بدون اینکه توجه ای به حرفش کنم سمت در چرخیدم و بلند گفتم)
_ من وقتم رو کنسل میکنم، روز خوش.
+ فکر کردی الکیه کیوتی؟
قبلش باید پول تتو رو بدی وگرنه ..
( با سر به همون پسر عجیب غریبی که در رو برام باز کرد اشاره کرد، اونم از جاش بلند شد و با یه نیشخند جلوی در رو گرفت)
عالیه.
خیلی عالیه.
اصلا از این بهتر نمیشه.
چقدر من خوشبخت و خوشحالم.
چقدر همه چیز خوبه.
من اصلا فشار نمیخورم میدونی؟ اصلا.
تتو زدن پیش پسری که حتی اسمش هم حالم رو بهم میزنه.
ریلی؟جئون جونگکوک ملقب به دردسر کثیف هنرستان آرکیو !
یه آدم قلدر و عوضی؟
و البته فاکینگ خودشیفته.
هرکاری که دلش بخواد رو انجام میده و به لطف برادر مدیرش کسی کاری بهش نداره.
البته خوشبختانه با من توی یه رشته نیست و ما تا الان حتی باهم برخورد هم نداشتیم ولی این عوضی هانول رو جلوی همه بخاطر ابراز عشقش تحقیر کرد ..
هنوزم که یادش میوفتم
میخوام فکش رو جوری بیارم پایین که حتی نتونه
آب دهنش رو قورت بده..
هانول احمق دقیقا پیش خودش چه فکری میکرد که از این خوشش اومده بود؟
حالا درسته بدنش خیلی عضله ای و درشته یا اون دست پلمپ شده از تتوش قشنگه ولی به نظرم اون قدر هم .. خب میدونی راستش ولش کن مهم اخلاقه که نداره.
قیافه اش که دست خودش نبوده احتمالا مامان بابای قشنگی داشته..
+ هی حواست اینجاس؟ ( دستاش رو جلوی صورتم رو تکون داد)
+ خب، میخوای چیکار کنی بیبی؟
_ دقیقا باید چیکار کنم؟
+ بلیزت رو در بیار و پشت به من روی اون صندلی دراز بکش ..
روی ستون فقراتت قرار بود بزنی؟
_ اره
و بلیزم رو دراوردم
+ واو ..
(با اخم سرم رو آوردم بالا و نگاش کردم)
+ حتی بدنت هم شبیه الهه های یونانیه ..
( حالا درسته که خوب لاس میزنه اما دلیل نمیشه فراموش کنم چه آدم عوضیه پس سعی کردم فقط ایگنورش کنم)
+ منو از کجا میشناسی؟ و چرا من نمیشناسمت؟
_ کسی نیست اسم مزخرفتو توی آرکیو نشنیده باشه
+ اوه فاک!!! تو توی آرکیوی؟!! چطور من ندیدمت؟ امسال اومدی؟
_ سال آخرم!
+ وات د فااااک! یعنی میگی که آفرودیت با من توی یه مدرسه اس و هم سنیم؟ و من ندیده بودمش؟ عاه و به شکل نمایشی زد روی سرش
( مسخره )
_ قراره همش چرت پرت بگی یا کارتو شروع میکنی؟
+ اوه البته، هرچی شما بخوایید کیوتی
یه لبخند زی.. چیزه زشت هم زد.
.
.
.
+ درد داری؟
_ ن-نه ..
+ اوهوم مشخصه، خوبه حالا بی حسی زدم برات
_ خفه شو. کی تموم میشه؟
+ هیششش اروم باش باید تحملت رو ببری بالا تر، داره تموم میشه و اروم با دستای سردش روی خط کمرم دست کشید..
( من ارومم.. من ارومم و قرار نیست لیوان روبروم رو توی سر جونگکوک بکوبم .. من ارومم و اصلا درد و چیز دیگه ای حس نمیکنم )
.
یک ربع بعد -
+ خب فکر کنم تموم شد.
به معنای واقعی شاهکار ..(جیمین آفرودیت)
(جونگ کوکی که آفرودیت رو پیدا کرده 🌝💅🏻)
______
های👀
حالتون چطوره؟!
شنیدم قراره ووت بدید 😔🫶🏻✨
حیف نیست اون ستاره ی پایین رو پر نکنی؟🌝💗
نظرتون راجب این پارت چیه سوییت هارت های من؟
پارت بعدی رو سریع مینویسم💅🏻✨
ESTÁS LEYENDO
Black Swan | بلک سوان
Fanficکوکمین 💗 هنرستان آرکیو و ماجراهاش کاپل ها : کوکمین، نامجین، سپ یه کاپل دیگه هم داریم که تهکوکه ولی هیچ ربطی به جونگکوک و جیمین نداره، کاپل تهیونگ و جونگیه(ظاهر کیوت جونگکوک) ژانر : مدرسه ای، اسمات، عاشقانه بعضی از قسمت های فیکشن به صورت آیو پایان...