Part 2

460 104 92
                                    

های گایز امیدوارم حالتون خوب باشه.
این فیکشن با دو ورژن :

1.مینسونگ ، چانگلیکس
2.مینسونگ ، هیونلیکس

نوشته و آپ میشه.
هر دوتا ورژن در همین پارت آپ میشه و به وسیله یه خط بزرگ از هم جدا شده.
امیدوارم ازش لذت ببرین.

راستی یه چنل توپ و خفن از Skz زدم که فوله و از همه کاپلاس.
این فیکشن و فیکشن Dark love رو هم اونجا میذارم.
اگه میخواین پی دی اف هاشون رو داشته باشین، بیاین اونجا.
خوشحال میشم حمایت کنین♡

اسم چنل @skz_kings_bl

ورژن (مینسونگ_چانگلیکس)

Writer :

در اتاق رو محکم کوبید و وارد اونجا شد.
ساکش رو با حرص روی تخت خواب پرت کرد و با صدای بلندی غر زد:

جیسونگ : پدرت صاحب یه شرکت بزرگ باشه؛ بعد خودت توی مسافرخونه بخوابی!!
واااای نه من اصلا حرص نمی خورم که...
تازه به هیچ وجه هم از این موضوع که دوستام رو تهدید کرد تا منو از خونه شون بیرون بندازن عصبی نیستم و به خاطر اینکه حساب های بانکیم رو بسته؛ جررر نمی خورممممم.

داد بلندی کشید و به هر صورتی که ممکن بود؛ به بالشت روی تخت چنگ می زد و گازش می گرفت.
حسابی حرصی شده بود.
آخه چرا پدرش این بار اینقدر بهش سخت گرفت؟
نمیدونست و حسابی کلافه شده بود.
بالشت رو روی زمین پرت کرد و تند تند نفس نفس می زد.
انرژی زیادی برای خالی کردن حرصش صرف کرده بود.
چشماش رو بست و سرش رو بین دستاش گرفت.
اونقدری پول نداشت که بخواد دو روز توی مسافرخونه بمونه؛ از طرفی هم نمی خواست به پدرش زنگ بزنه.
پس باید چی کار می کرد؟
بازم چیزی نمی دونست...!!
انگار راهی نبود جز قبول واقعیت که اون بدون پدرش و اسم خانوادگیش، هیچی نیست.
آب دهنش رو قورت داد.
باید به پدرش زنگ می زد؛ وگرنه توی این کشور غریب، داغون می شد اما حالا نه...!
تصمیم گرفت تا فردا زنگ بزنه؛ اینجوری کمتر آبروش میره.
آهی کشید و به طرف در خروجی حرکت کرد تا هوایی تازه کنه.
از اتاق خارج شد و برای خوردن شام از مسافرخونه بیرون رفت.
به طرف یه ساندویچی که سر خیابون بود؛ حرکت کرد.
چه بوی خوبی می داد؛ مخصوصا برای کسی که نه ناهار خورده و نه صبحونه...!
یه ساندویچ همبرگر سفارش داد و کنار جاده نشست تا غذاش حاضر بشه.
در همین حین زیر لب زمزمه کرد:

جیسونگ : بفرما آقای هان، خیالت راحت شد که پسرت اینجوری گوشه خیابون نشسته؟
توف به این زندگی...

همونطور که حرص می خورد؛ مردی کنارش نشست و لب زد:

جونیور : چرا تنها نشستی؟
پارتنر نمیخوای؟
جیسونگ : پارتنر برای چی؟!

مرد نیشخندی زد و بهش نزدیک تر شد.
نگاهش رو روی بدن جیسونگ قفل کرد و با لحنی شهوت آلود گفت:

Fake Identity [minsung]Where stories live. Discover now