Part 9

175 16 2
                                    

Writer :

محکم تر نامزدش رو در آغوش گرفت و سر در گردنش فرو برد.
بوی عطر غلیظ تر شد...!
تاحالا شک داشت اما حالا دیگه کاملا مطمئن بود که این عطر متعلق به هیونجین عه چون زمانی که با جیسونگ لباس می پوشیدن و قصد داشتن تا همدیگه رو ببوسن؛ اون بوی این عطر رو نمی داد اما حالا اوضاع متفاوت شد.

"نکنه مینسو راست گفته و اون دوتا واقعا مشغول بوسه بودن؟"

متعجب و حیرت زده شد...!!
آخه چه طور ممکنه اونا همدیگه رو بوسیده باشن؟
اصلا چرا باید اینکار رو بکنن؟
اونا که تازه همدیگه رو ملاقات کردن...
به سختی آب دهنش رو قورت داد و به آرومی از نامزدش جدا شد.
باید هرطور شده از این ماجرا و بوی عطر سر در بیاره.
لبخند محوی زد و به لب های جیسونگ زل زد.
از اینکه این پسر از این لب های کوچولو و خوشگل برای لذت های زود گذر استفاده می کرد؛ ناراحت و البته عصبانی بود.
دیگه دلش نمی خواست به این لب ها بوسه بزنه!
جیسونگ متوجه نگاه خیره مینهو به لب هاش شد و توی دلش ریز خندید.
انگار مرد موردعلاقه اش هم نسبت به لب های اون بی قراری میکنه!
به آرومی جلو رفت و به لب هاش فاصله داد تا لب های مینهو رو بین لب هاش بگیره اما اون مرد کمی عقب کشید.
اخم ناراحتی به ابروهاش داد.
دلیل این رفتار مینهو رو نمی دونست!
آخه چرا مدام از بوسیدنش سرباز میزنه؟
این رفتار و دوری مینهو کم کم داشت عصبیش می کرد.
دستش رو مشت کرد و با حرص ضربه ای به شونه مردش زد و غرید:

جیسونگ : چرا منو نمی بوسی؟

نگاهش از لب ها به چشمای تیره رنگش کشیده شد.
باید چه جوابی می داد؟
می گفت که از لب هاش زده شده چون کلی آدم رو لمس کرده؟
نمی دونست چه جوابی باید بده برای همین فقط بهونه آورد.

مینهو : ما الان مهمون داریم؛ بهتره بریم توی سالن!

به طرف در اتاق راهی شد تا از اونجا خارج بشه.
جیسونگ بی درنگ به طرفش رفت و چنگی به بازوی مرد بزرگتر زد و با چهره ای که ناراحتی توش موج میزد؛ پرسید:

جیسونگ : وقتی رفتن چی؟!
مینهو : چی؟
جیسونگ : وقتی مهمونا رفتن؛ بیا همو ببوسیم!

چند ثانیه به چهره پسر مقابلش خیره شد و بدون هیچ حرفی از اتاق خارج شد.
جیسونگ لبخندی زد و به دنبالش حرکت کرد.
در واقع اون این سکوت مینهو به عنوان رضایت در نظر گرفت.
باهم وارد سالن شدن و سومان با لبخند از هردو پرسید:

سومان : کجا بودین؟
مینهو : ببخشید چند لحظه نیاز به خلوت داشتیم.
هیونجین : اشکالی نداره هیونگ این طبیعیه که با نامزدت خلوت کنی!

مردمک چشماش روی صاحب صدا قفل شد.
احساس می کرد که هیونجین بهش خیانت کرده و نامزدش رو بوسیده اما هنوز مطمئن نبود؛ پس ساده و آروم جوابش رو داد.

Fake Identity [minsung]Where stories live. Discover now