پادشاه مرده پارت سوم

591 130 1
                                    

در سکوت به صورت غرق در جدیت و لحن پر صلابت پادشاه جوان گوش سپرده بود.
دیدن یکی از افراد خاندان سلطنتی که برای گونه‌ی امگاها این طور تلاش می‌کرد، عجیب بود و شک برانگیز.

برای جیمینی که از سن کم و بنا به تجربه‌های نچندان خوبش، سخت به ادم‌ها اعتماد می‌کرد، اون هم به یکی از گونه‌ی الفا حرف‌های الفا برای متقاعد کردن دیگر الفاهای حاضر در جلسه، چندان تاثیر گذار نبود؛ تنها تعجب کرده و نگاهش بند زاویه‌ی فک الفای جنگلی بود.

کیم نامجون، با اتمام حرف جونگکوک نگاه منتظرش رو به امگای رهبر دوخت.

_خب جناب پارک، نظر شما چیه؟
خیرگی نگاهش رو از روی جونگکوک برداشت و به نامجون داد.
_باید منو برای رک بودنم ببخشید ولی تا زمانی که تکلیف جواب دادگاه مشخص نشه، من اجازه ورود هیچ کدوم از امگاها رو به شهر نمی‌دم.

نامجون با لبخندی رو به جیمین گفت.
_حق با شماست... قابل درکه که نگران مردمتون باشید. پس برگشت امگاها به شهر و فعلا در نظر نمی‌گیریم.

دست‌هاش رو روی میز گذاشت و بهم قفل کرد. نگاه پر جنب و جوشش روی رئیس جمهور، حتی توجه‌ی معاون رئیس جمهور رو هم جلب کرده بود.
خیره به الفای مقابلش، به شکل مسخره‌ای دلش می‌خواست رایحه‌ی قهوه‌ی مرد بیشتر از باقی رایحه‌های درون اتاق باشه تا جیمین برای حس کردنش تلاشی نکنه.

خیرگی نگاه جیمین روی نامجون، جونگکوک رو متوجه پسر کرد.
با ابروهایی بالا رفته به جیمین نگاه انداخت و گفت.
_پس اگه حرف دیگه ای باقی نمی‌مونه، جلسه‌ی بعدیمون برای وقتی باشه که جناب رئیس جمهور بقیه‌ی هماهنگیا رو انجام دادن.

نامجون سری تکون داد و گفت.
_حتما، فقط کی قصد دارید این موضوع رسانه‌ای کنید؟
جونگکوک کمی فکر کرد و در نهایت لب زد.
_بهتره فعلا مسکوت بمونه تا نظر دادگاه معلوم شه.

و بعد نگاهی به جیمین انداخت که هنوز نگاهش روی نامجون بود. حقیقتا از نگاه‌های امگای رهبر روی رئیس جمهور چندان خوشش نیومده بود و دلیل این خوش نیومدن رو درک نمی‌کرد.

با اتمام جلسه و جلو اومدن منشی شخصیش، نگاهش به جعبه‌ی سیاه رنگی که در دست بتا بود، افتا‌د؛ جعبه‌ای که متعلق به جیمین بود.

با نگاهی به جیمین در جمع مقابلش، ابرویی بالا انداخت و خیره به پسر موند.
امگا در کنار یونگی و مقابل نامجون ایستاده بود و تمام حواسش رو معطوف صحبت‌های الفا کرده بود.

یونگی پسر یکی از الفاهای سرشناس شهر بود که به واسطه‌ی روابط اجتماعی قوی و قدرت رهبریش، به عنوان نماینده بتاها در جلسه حضور داشت و از طرفی چهره‌ی مردمی نامجون و شعارهای مردم دوستانه‌اش همیشه دلیلی برای مورد پسند بودنش در جمع‌ها بود.

Dead King Where stories live. Discover now