• 14 • Don't Die

331 67 31
                                    

عجیب بود که مینگی به جای اینکه مشاورش یعنی وویونگ رو کنارش توی ماشین بزاره یونهو رو با خودش برده بود.

یونهو بدون اینکه حتی بتونه اعتراض کنه فقط پلکی زد و بعد توی ماشین مدل بالای مینگی و کنارش نشسته بود..

لعنت!

یونهو سعیشو میکرد ولی به هیچوجه نمیتونست به اعترافی که شنیده بود فکر نکنه.

باید نادیدش میگرفت درسته؟به هر حال امکان نداشت کسی مثل مینگی..کسی مثل اون، که لیدر یکی از کلن های مافیا بود، عاشق یکی مثل یونهو که همچنین مثل خودش یه لیدر دیگه بود، شه.

جدا از اینکه یونهو درست مثل خودش پسر بود، هیچ چیزی برای وجه اشتراکشون وجود نداشت!

فقط میتونست بگه مینگی برعکس بقیه ممکن بود کمی به اندازه ی اون بلند باشه.

البته این ویژگیش زجرآور بود.هر بار..تقریبا هر بار برای ساکت کردنش اونو به دیوار میچسبوند و دستشو روی دهن یونهو میزاشت..انگار بازیچه ی اون بود!و یونهو اینو دوست نداشت!

خجالت آور بود که مجبور بود همونطور که بین دیوار و بدن مینگی گیر افتاده بود بهش خیره شه و بدتر از همه؟اون یونهو رو در حالی که روی دستاش بود به محدوده ی خودش برده بود و همه اونا رو دیده بودن!

واو!یونهو هیچوقت خجالت زده تر از وقتی که این موضوع رو فهمید نبود.

عینک آفتابیشو روی چشماش جا به جا کرد و دستشو از پنجره بیرون برد.

از شانس خوبش مینگی سان روف رو باز گذاشته بود و باعث میشد آفتاب بهشون بتابه.

حیف که نمیتونست آهی که یونهو میکشید رو بشنوه.ولی یونهو باید اعتراف میکرد واقعا از هوا داشت لذت میبرد!

و صد البته سعی میکرد به مینگی خیره نشه..ولی چطور باید اینکارو میکرد؟

موهاشو به طور جذابی بالا زده بود ولی برعکس همیشه صورتش بی روح به نظر نمیرسید.

یونهو حس میکرد بلاخره علائم زندگی رو میتونست توی چهرش ببینه و این کمی..باعث میشد خوشحال شه.

"ترجیح میدادی با چوی سان بری؟"

با شنیدن سوال یهویی مینگی بلاخره مقاومتش شکسته شد.

برای لحظه ای بهش نگاه کرد و دوباره به بیرون خیره شد.

"اون دوست پسرم نیست!"

این چیزی بود که مینگی همیشه بهش میگفت..نه؟

میپرسید سان دوست پسرش بود یا نه.

البته یونهو دیگه حتی نمیتونست برای شوخی هم قبول کنه..ممکن بود به دست وویونگ کشته شه!

وویونگ از وقتی سان رو توی ساختمون گم کرده بودن حساس شده بود و وقتی یونهو سان رو بغل میکرد به وضوح میتونست هاله ی خطرناکی که دورش بود رو حس کنه.

I'm The MFKIN' DEVIL (Yungi | Woosan)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora