Lixhyun plan, start!

418 83 20
                                    

«منظورم اینه که من شدم دوست پسر قلابیه دوست پسرت!»

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


«منظورم اینه که من شدم دوست پسر قلابیه دوست پسرت!»

با این حرف فلیکس میخواست داد بزنه که "اون دوست پسر من نیستتتت و من روی توی جذابه لعنتی کراش زدممم" اما خب... کی شد که بتونه به شانسش اعتماد کنه که این بار دومش باشه؟
اهی کشید و توجهی به چشم های اکلیلی شده ی هیونجین که مجذوب تماشای صورتش بود نکرد.

«بیخیالش هیونجین شی، ولی...»

شاید بهتر بود حداقل از این فرصت استفاده کنه؟

«ممنون می شم اگه بیشتر باهم در ارتباط باشیم؟ به هرحال ...عام...اها اینجوری هم من بیشتر میشناسمتون و ازتون مطمئن میشم و هم یونگجون از اینکه دوست جدیدشو بیشتر میبینه خوشحال میشه..؟»

و خب قطعا به ثانیه نکشید که هیونجین از جاش بپره و دست فلیکسو بگیره و داد بزنه:

« حتمااااا!»

_______
____________
_____________________

«و اینجوری بود که بنده از اونموقع تا وقتی برگشتیم و حتی الان تو اسمون هفتم و در همنشینی با فرشته هایی که به سطح فلیکسم نمیرسن به سر میبرم و از طرفی الان نمیدونم چجوری هم هوانگ سم باشم و هم هوانگ هیونجین و هم چجوری اصلا باهاش حرف بزنم بدون ضایع کردن و هم اونو از اون دوست پسر پلشتش که میشه همون نون بیات خودمون جدا کنم..»

چان که تقریبا سه ساعت داشت به پرحرفی های دونسنگش گوش میداد و از حجم زیاده اتفاقاتی که بین دوستای خوبش و دوست پسره شیطونش افتاده خزان شده بود، با قسمت اخره حرف هیونجین نیشخندش جای تعجب رو روی صورتش گرفت.

«پس...جونگین شده دوست پسره لیکس؟»

هیونجین با شنیدن این حقیقت تلخ اخماشو تو هم کشید و به نونه کنجدیه تو دستش گاز بزرگی زد. در حقیقت در تصور هیونجین، اون نون همون جونگینه کراش دزد بود که باعث و بانیه تمام بدبختیاش حساب می شد.

«اره هیونگ باورت میشه؟؟ اون روباهه پلاسیده تونسته فرشته ی منو مال خودش کنه!! اوه و...»

𝐖𝐡𝐨'𝐬 𝐛𝐚𝐛𝐲?Where stories live. Discover now