part 1

869 22 0
                                    

ظهر شده بود هیچکی تو این تایم علاقه ای به گرفتن جنسی از یه دست فروش نبود سکوت مزخرفی کل محل رو گرفته بود.ناگهان صدای زنگ گوشیم منو به دنیای عادی برگردوند. جیمز بود تنها دوست من تو این زندگی حوصله سر بر....
_سلام جیمز
•چطوری الی (اخ که چقد الی گفتنشو دوس داشتم حس میکردم یکی تو این زندگی بهم اهمیت میده)
_مثل همیشه افتضاح
•اره حرف همیشگی
•ببینم هنوز که کار درس حسابی پیدا نکردی نه؟
_خودت چی فکر میکنی
•خوبه چون من یکی سراغ دارم یکی از آشناهامونه شرکت خوبیه کارش تبلیغاته
_و..
•معاونشون دنبال یه منشیه
_قطعا بهتر از این کاره
_کی هست مصاحبه شون
•فردا
_اوه خدا به همین زودی باشه حالا یه کاریش میکنم مرسی جیمز برا همه چی..
تلفن رو قطع کردم و وسایلمو رو جمع کردم که به خونه برم باید برا فردا آماده شم

lovely painWhere stories live. Discover now