ووت و نظر یادتون نره خوشگلا:)
وارد تالار جلسات شد به هوسوک اشاره کرد تا جلوتر نیاد و بیرون بمونه .
با تمسخر سلام کرد : سلام بر درباریان والا مقام.
با بلند شدن درباریان از روی صندلی هاشون و احترام گذاشتن به ولیعهد سمت شاه رفت و با خم کردن سرش و احترامی که به پدرش گذاشت کنارش روی صندلیش نشست.
_باز هم دیر کردید سرورم.
به وزیر جئون نگاه کرد نمیفهمید چرا ولی دیگه اونقدر ها هم دشمنی خاصی با اون وزیر نداشت.
_ داشتم دعا میکردم وزیر جئون میدونید که من تحت هیچ شرایطی دعا کردن برای کشورم و عقب نمیندازم.
لبخند روی لب وزیر جئون نشست اخیرا خبرهایی از نزدیک بودن جیمین به جانگکوک شنیده بود این براش بیش از اندازه خوش آیند بود .
_ ارتش کی اعزام میشه؟
_ دو روز دیگه
_امیدوارم که اولین گروه و شاهزاده جین فرماندهی کنه.
نگاه همه سمت جین چرخید،سر جین که به نقشه پهن شده روی میز گرم بود با حرف برادر کوچیکترش بالا اومد .
_ولیعهد شما که انقدر تمایل به برنده شدن در این جنگ دارید چرا ارتش و همراهی نمیکنید؟ فکر نمیکنید عقب نشستن و فقط دستور دادن کار افراد بزدله؟
نگاهش و از چشم های پیروز برادر بزرگ ترش نگرفت : اگر من در جنگ به شما بپیوندم، امنیت جانی من و از سمت افراد ملکه و خودت تضمین میکنی؟
_این فقط یه تهمت که بیشتر از چیزی که باید بهش بها داده شده شما هم باید پا به پای ارتش و فرمانده ها بجنگی مگر اینکه بخوای تاریخ ازت به عنوان تنها ولیعهدی که هرگز در جنگی پیروز نشده یاد کنن.
دستش و روی میز گذاشت اما همچنان نگاهش و از چشم های جین نگرفت .
_ من در کنارت میجنگم برادر نظرت چیه گروه اولو من و تو فرماندهی کنیم؟
پادشاه نگران از تنها یادگاری عشق قدیمیش حرف دو برادر و قطع کرد : چنین چیزی ممکن نیست طبق قوانین قصر ما نمیتونیم اجازه بدیم دوتا از بزرگترین شاهزاده ها همزمان به جنگ برن .
جیمین سرش و سمت پدرش برگردوند : اگر نگران مرگ ما هستید سرزمین ما بدون ولیعهد نمیمونه شاهزاده سوم هستن تا در امور به شما کمک کنن.
شاه عصبی نگاهش کرد : ولیعهد.
حرف پادشاه و قطع کرد: هرچند من سالم برمیگردم .
وزیر جنگ نگران از جون ولیعهد مخالفت کرد : ما نمیتونیم چنین اجازه ای بدیم سرورم چنین چیزی ممکن نیست شما تاحالا تو هیچ جنگی نبودید با توجه به هدفی که رهبر سرزمین یاماتو از لشکرکشی داره جان شما در خطره .
YOU ARE READING
° Sakura ° Kookmin
FanfictionNAME: Sakura COUPLE: kookmin Genre:Romance_Historical اولین عشق شما زمانی محقق میشود که شکوفه های گیلاس در حال افتادن روی زمین را بگیرید. :)