جونگ کوک : سعیمو میکنم
تلخندی زد و دوباره نگاهشو به میز دادtime jump 12:30 a.m
Jimin p.o.vبعد از اینکه منیجر کیم گفت بنگ پی دی نیم با جونگ کوک کار داره پسرا رفتن
روی صندلی توی راهرو نشستم و نگاهمو به زمین دادمجونگ کوک : هیونگ نرفتی؟!
از روی صندلی بلند شدم و نگاهمو بهش دادم
جیمین : اومدی؟ منتظرت بودم
جونگ کوک : بریمجلو تر از من حرکت کرد
یکم پا تند کردم که بهش برسمجیمین : پی دی نیم چی گفت؟
جونگ کوک : میخواست درمورد داوری اون روزم صحبت کنه و کاراموزایی که انتخاب شدن
جیمین : خب؟
جونگ کوک : چیز مهمی نبود
جیمین : اهومجلوی در به نگهبانا تعظیم کردیم و راه افتادیم بیرون با دیدن منیجر کیم جلوی ون در حالی که داره به سمت ما میاد تعجب کردم
جیمین : اوه منیجر کیم با پسرا نرفتین؟
منیجر کیم : برگشتم
جیمین : ولی خودمون میتونستیم بریم خوابگاه
منیجر کیم : واقعیتا میخواستم در مورد چیزی باهاتون حرف بزنمtime jump
توی ماشین نشسته بودیم کل مدت کوک سرش پایین بود و به دستاش که روی پاش بود نگاه میکرد
جیمین : جونگ کوک
جونگ کوک : ...
جیمین : جونگ کوک
جونگ کوک : ...[چش شده این بچه؟ ]
یکم رو بهش خم شدم و دستمو روی شونش گذاشتم
جیمین : جونگ کوک
از جاش پرید و متعجب نگام کرد
جونگ کوک : چیزی شده هیونگ؟
جیمین : من باید اینو بپرسم ، تو فکر چی بودی؟
یکم مکث کرد و گفت : عا نه چیز مهمی نیست
جیمین : اگه چیز مهمی نبود اینقدر تو فکرش نبودی...عاشق شدی؟پوکر بهم زل زد
جونگ کوک : هیونگ کدوم دختریو تاحالا پیش من دیدی که بخوام عاشقش بشم
جیمین : مگه حتما باید دیده باشم
جونگ کوک : هیونگ من همچیو بهت میگم
یکم فکر کردم و گفتم : نکنه عاشق یکی از ما شدی؟!چشاش چهار تا شد
جونگ کوک : هیوووونگ
جیمین : چیه امکانش هست
جونگ کوک : اینکه یکم تو فکر برم دلیل نمیشه عاشق شده باشم ، من مثل تو روزانه عاشق نمیشم هیونگ
YOU ARE READING
heart killer [قاتل قلب]
Romanceمـقـدمـه : عـشـق ؛ کـلـمـه قـشـنـگـیـه ولـی بــرداشـتـای مـخـتـلـفـی داره بــه نـظـر بــعـضـی هـا عـشـق فـقـط افـسـانـسـت بــعـضی مـیـگـن فـقـط تـوی فـیـلـم هـا و درامـا هـاسـت تـعـدادی بــه نـگـرانـی مـیـگـن عـشـق تـعـدادی دیـگـه بــه مـحـبــت و م...