kookminjin

644 66 17
                                    

⚠️هشدار، دارای محتویات مثبت 20⚠️
این وانشات از اول تا اخرش اسماته خوشتون نمیاد به هیچ وجه نخونید، در ضمن شخصیتای داستان هیچ ربطی به شخصیتهای بنگتن ندارن فقط از اسم و خصوصیات ظاهریشون استفاده میشه، درست مثل رمانایی که حتما همتون توی گوشیاتون خوندین.
و سخن اخر، متاسفانه ایدی نویسنده اصلی وانشات رو گم کردم اگه پیداش کردم حتما ایدیش رو میارم❤️‍🩹
خب حرف زدن بسه برید وانشات رو بخونید.
*****************************************
_ازم میخوای که گلوت رو پر کنم پرنس؟

جیمین ناله ی بلندی کرد و سرش رو به عقب خم کرد ،وقتی جین لبهاش رو روی پوست اطراف عضوش کشید.

وقتی جین عضوش رو بیشتر داخل دهنش فرو کرد،جیمین فحش داد،احساس کرد پسر جوونتر شلوارش رو تا مچ پاهاش پایین کشید.

وقتی جین مشتاقانه سرش رو تکون می داد،رونهاش بیحس میشدند،نوک دیکش توی گلوش جین رو تحریک میکرد،اما بازم کافی نبود،درحالیکه دستش رو روی عضو دیگه ای بالا پایین میکرد،اروم اروم دستهاش رو سمت بالزهاش برد.

×سریعتر پرنس

جانگکوک دستور داد،گرمایی که دورش رو احاطه کرده بود رو بیشتر احساس میکرد،سوکجین با انگشت شستش پریکام رو روی شکاف پخش میکرد و با دستاش طول عضوش رو بالا و پایین میکرد.

×جیمین بکش بیرون

اون گفت و سگگ کمربندش رو باز کرد،جیمین با بی میلی دیکش رو از دهن سوکجین دراورد.

جین از روی کاناپه به اون دوتا نگاه کرد

کوک و جیمین با تیشرتای مشکی و بازوهای تتو شده وسوسه انگیز به نظر میرسیدن و همینطور عضله ای به نظر میرسیدن.

********

اون شلوار کوک رو پایین کشید،درحالیکه هنوز سرش رو تکون میداد به کوک اجازه داد تا گلوش رو به فاک بده.

جین دستش رو سمت عضو فراموش شده ی جیمین دراز کرد و کف دستاش رو روی عضوش چرخوند.حتی اگه بهتر از لب و گلوی سوکجین نبود،بازم قاطعانه دوست داشت حداقل توی این ژست باشه،براش فرقی نداشت مهم این بود که یجور لمس خوشایند از جین نصیبش شده بود.

کوک موقیعت رو فراموش کرد،اسم جین رو بلند ناله کرد و لگنش رو به اون لبهای کلفت کوبید.

_لعنتی ،کوک خونسردیت رو حفظ کن

جیمین یاداوری کرد.

_اگه تهیونگ مارو با این وضع با برادرش ببینه حسابمون رو میرسه.

و نگاهی به دیواری که اتاق جین رو از تهیونگ جدا میکرد انداخت.

برادر بزرگتر سوکجین به حمام رفت و برای اینکه کارش بی ادبی به نظر نرسه ،جین رو به نشیمن برد تا از مهمونهاش پذیرایی کنه.

BTS ONESHOT Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang