پارت 4

62 11 0
                                    

5_وین وارد سالن شد چشاش دنبال دئو و نانی میگشت که یهو نگاهش با برایت برخورد کرد اما عجیب تر از اون این بود که اون تنها نبود یه دختر کنارش بود و اون دستشو دور گردن دختره انداخته بود وین هزار بار توی دلش خودشو لعنت کرد
+تو فقط یه احمقی که عاشق آدمی مثل اون شدی
پس راهشو کج کرد و رفت یه گوشه منتظر دوستاش موند برایت و دختره خیلی خوب با هم مشغول بودن دختره همش خودشو به برایت میچسبوند و براش دلبری میکرد تحمل این صحنه دیگه براش ممکن نبود که همون لحظه با احساس دستی رو شونش نگاهشو از اون دو نفر گرفت کسی که نزدیکش شده بود یکی از همکلاسیاش بود که همه میگفتن روش کراش داره پسر خیلی محبوبی بین دخترا بود اما همیشه نگاهش روی وین بود اما الان اون اینجا چیکار میکرد تا اومد حرفی بزنه متوجه نگاه سنگین یه نفر روی خودش شد برگشت به برایت نگاه کرد
اون داشت همه چیزو واضح میدید حتی از اون فاصله هم نفرت توی چشماش کاملا مشخص بود
پس شاید این یه فرصت باشه
+برای تلافی
-چیزی گفتی ؟
+اوه .. نه اینجا چیکار می‌کنی ؟
-یکی از بچه ها دعوتم کرده بود و منم سرم خلوت بود و اومدم
سرشو نزدیک گوش وین برد و ادامه داد
- یا شاید بهتره بگم بهم گفتن وینم قراره بیاد
و چشمکی به وین زد
برایت که دیگه صبرش لبریز شده بود به سمت وین حرکت کرد
وین که فهمید برایت داره به سمتشون میاد بیشتر خودشو به پسر روبه روییش چسبوند
+پس به خاطر من اومدی اینجا با عشوه به اون پسر نزدیک میشد سرشو نزدیک صورتش کرد که همون لحظه برایت جفتشونو هل داد
-چه غلطی داری می‌کنی ؟؟
خشمی که از چهره برایت شعله ور بود کافی بود برای اینکه هرکس که نزدیکشون بود پا به فرار بزاره
برایت محکم دست وینو گرفت و پشت سر خودش کشید
+چیکار می‌کنی ولم کن ؟
برایت وینو سوار ماشین کرد و درو بست
بعد خودش سوار شد و با تمام سرعت حرکت کرد
+باتوعم داری چه غلطی می‌کنی
- من باید این سوالو ازت بپرسم
در حالی که از شدت خشم و فشار عصبی داشت عقلشو از دست میداد محکم روی فرمون کوبید
-اون عوضی کی بود؟
+راجب کی حرف میزنی ؟
-خودتو نزن به نفهمی برای چی انقدر بهش نزدیک شده بودی ؟
وین که متوجه شد انگار نقشش جواب داده فضا رو به دست گرفت و با نیشخند ادامه داد
+خب اون یه دوست نزدیکه

Him (Bright win)Where stories live. Discover now