_عضلاتت باید شل اما در عین حال مشتت سفت باشه یول
بکهیون به طور نمایشی مشتشو آماده کرد و رو به چانیول گرفت تا ازش تقلید کنه
یول مشتاق سعی کرد دستشو مثله بکهیون نگه داره اما مثله اینکه نتونسته بود درست موفق بشه چون بعد از کارش بک کنار ایستاد و سعی کرد با جلو عقب کردن دستش درست نگه اشون داره
_آرنجت رو خیلی سفت نگه داشتی یکم شلشون کن
پسر بزرگتر ملایم توضیح داد و خودشو عقب کشید
اما چانیول کلافه از کاری که نمیتونست انجام بده با خستگی خودشو روی تشک پلاستیکی رها کرد.
حدود دو ساعت بود که تو اتاق تمرین داشت با بکهیون تمرین میکرد و میتونست بگه واقعا بهش خوش گذشته بوداینکه به بهونه ناشی گری مشت های محکمی به مرد میکوبید باعث خنده از ته دلش میشد،اما خب از اونجایی که وقت زیادی برای گرم کردن نذاشته بود عضلاتش از روی بی تجربه بودنش درد میکرد و دست و پاهاش کش میومدن
+من دیگه نمیتونم...
بکهیون با بیخیالی درحالی که با دندونش چسب دستکش بوکس رو باز میکرد خودشو روی بند کلفت دور رینگ رها کرد
_خیلی سوسولی
+سوسول نیستم فقط اینجوری یاد نمیگیرم
بک تکخند کرد و محکم دستکش نسبتا سنگین تو دستش رو سمت یول پرت کرد
_پس چجوری یاد میگیری؟
+نمیخوای مسابقه بدی؟
بی ربط به سوال بکهیون چیز دیگه ای گفت و کنجکاو منتظر جواب موند
_حوصله اشو ندارم
+مسابقه بده دیگه میخوام مبارزه اتو ببینم
_نه چانیول!
قاطع گفت و بی توجه به چانیول از رینگ خارج شد اما نمیدونست چانیول مود لجبازیش فعال شده و قراره انقدر رو مخش راه بره که مجبور بشه تا 20 دقیقه بعد رو به روی یکی از شاگرد های قدیمیش که حالا بوکسر کاملی شده بود بایسته و منتظر شروع مبارزه بمونه!
_لیون بهتره بدون توجه به اینکه یه زمانی مربیت بودم باهام مبارزه کنی.
بکهیون وقتی معذب بودن پسر گنده جلوش رو حس کرد گفت و مشتشو آماده کرد
"میشه یکی دیگه جای من مسابقه بده آقای بیو...
حرفش با ضربه نسبتا محکمی که به شکمش خورد نصفه موند و تقریبا روی زانوهاش خم شد
_احمق نباش لیون،بهت چی گفته بودم؟
مهم نیس اون شخص کی باشه اگه مقابلت وایسه باید مقابلش وایسی و درست مبارزه کنی!به خاطره صدای فوق بلند تماشاچی ها با ولوم بالا گفت و بعد از اینکه حرکتی به نشونه شروع از طرف داور دید سمت پسر قدم برداشت و مشتشو به سمتش گرفت که سریع دفع شد.
YOU ARE READING
𝐘𝐨𝐮'𝐫𝐞 𝐀𝐝𝐨𝐩𝐭𝐞𝐝
Fanfiction"𝐧𝐚𝐦𝐞:𝐲𝐨𝐮'𝐫𝐞 𝐚𝐝𝐨𝐩𝐭𝐞𝐝 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐛𝐚𝐞𝐤𝐲𝐞𝐨𝐥 𝐠𝐞𝐧𝐞𝐫:𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞~𝐥𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐜𝐨𝐦𝐞𝐝𝐲~𝐬𝐦𝐮𝐭 𝐰𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫:𝐟𝐚𝐢𝐫𝐲" بیون بکهیون،بادیگارد 35 ساله به خاطره یک اشتباه مجبور به امضای قراردادی میشه که به مدت یک ماه تو...