part 4

1.1K 154 17
                                    

Taehyung Pov

"تهیونگ حالت خوبه؟!"

نگاه کردم دیدم همه دست از کارشون کشیدن و به من چشم دوختن.

"اره من خوبم فقط خستم"
خمیازه الکی ساختم به امید اینکه تو چاه دروغم بیوفتن

نامجون گفت"باشه پس"
به پشتم دست کشید

به پایین نگاه کردم و تمرکزم رو روی مکالمه ی شکل گرفته گذاشتم، جونگکوک خیلی طولش داده و من نمیتونم به اتفاق بد فکر نکنم
زمانی برای پاک کردن وجود نداره تا من از بودن با دیگران لذت ببرم
آه عمیقی کشیدم ، سرم را بلند کردم تا در گفتگوی دیگران شرکت کنم

نمیتونستم کاملا متوجه بشم درباره ی چی صحبت میکنن اما قطعا اتفاق شرم آوری بود که برای هوسوک افتاده بود چون اون سرخ شد

با بی علاقگی به مکالمه ، شروع به اسکن اطراف کردم و بعد متوجه شدم یک نفر گمشده

"یونگی هیونگ کجاس؟"
از همه پرسیدم و مکالمه شون رو قطع کردم

نامجون جواب داد: "به ملاقات که تو بیمارستانه رفته"

"اوه"

یونگی همیشه به دیدن دوستش میرفت، ما چیز زیادی ازش نمیدونیم چون یونگی درباره اش صحبت نمیکنه بهتر دونستیم چیز زیادی هم نپرسیم فقط اینو میدونیم که دوست دوران کودکی یونگیه و بیشتر عمرش تو بیمارستان بوده

من نمیتونم اونو به خاطر اینکه دوسش رو معرفی نمیکنه قضاوت کنم چون بقیه هرگز جونگکوک رو ندیدن، جیمین و جین تنها کسایی هستن که جونگکوک رو میشناسن ، اینطور نیست که من نخوام اونو معرفی کنم اصلا دلیلش این نیست. من بارها تلاش کردم اما جونگکوک همیشه وقتی بحث ملاقات با دوستام پیش میومد عصبانی میشد

حتی نمیخواست اسمشو بیارم منم سوالی نپرسیدم و اطاعت کردم

"تهیونگی"
سرمو سمت چپ چرخوندم و با چهره ی نگران جیمین رو به رو شدم
لبخندی زدم ‌و بهش اطمینان دادم حالم خوبه
اونم بهم لبخندی زد و منو در آغوش کشید

***

جونگکوک هنوز نیومده و من دارم عصبانی میشم
ساعت‌ها تو اتاقم به این طرف و اون طرف می‌رفتم

کجا می‌تونه باشه؟

اون خوبه؟

یعنی آسیب دیده؟

یعنی اون احمق به زندان افتاده؟

یعنی توسط بیگانگان گروگان گرفته شده؟

"ته بسه تو شبیه سگ لعنتی شدی که دنبال دمش میره"

وایسادم و به جین خیره شدم
درحالی که روی تختم می‌پریدم و با تشک نرمم تماس پیدا می‌کردم گفتم:
" نمی‌تونم وصل کنم اگه کوکی آسیب ببینه ؟"

ORPHAN // KOOKV ✔️Where stories live. Discover now