11.

288 41 1
                                    

به عجله به سمت هتل روند . دست فلیکس همچنان روی دیکش بود و اروم اروم میمالیدش و دردش رو بیشتر میکرد .نیشخندی زد

- فقط داری کار رو برای خودت سختتر میکنی بیبی

پسر کوچیکتر لبخند شیطونی زد و حرکت دستش رو سریعتر کرد . بارسیدن ب هتل دستشو برداشت و با هم پیاده شدن و به سمت هتل رفتن.

ده دقیقه بعد هر دو توی آسانسور به طرف اتاقشون میرفتن و در حال بوسیدن هم بودن.

به محض وارد شدن به اتاق پسر بزرگتر به لباس پسر کوچکتر چنگ زد و از تنش درش اورد و به سمت حموم رفت . بین راه لیکس هم دونه دونه دکمه های لباس سفید رنگ مردش رو باز کرد و وقتی که داشت درش میاورد هیون هم شلوارشو از تنش خارج کرد. لیکس هم شلوار هیون رو در اورد و باهم وارد حموم بزرگ شدن . به‌محض ورودشون

باکسر هاشونم خارج کردن و هیون مشغول اماده کردن اب بود که ناگهان گرمای چیزی رو دور عضو سیخ شده و متورمش حس کرد . با تعجب به اون موجود کوچولو و سکسی بین پاهاش نگاه کرد که چطوری عضوش رو مثل یه آبنبات توت فرنگی خوشمزه در حال مکیدنه .
تکخندی کرد و چند ضربه ای به دهن پسرکش زد و با حس نبض زدن رگ های عضوش اون رو سریعتر حرکت داد و بعد از چند لحظه توی دهن پسر کوچیکتر با ناله ی بلندی کام شد .

+ آهههههه

لیکس بلند شد و در حالی که کام هیونجین رو قورت میداد لب روی لباش گذاشت . پسر بزگتر به سرعت زبونشو وارد دهنش کرد و مشغول بوسیدن هم بود و از حس لذت فراوانی که این بوسه ی هات بهشون میداد ناله میکردن که توی دهن همدیگه خفه میشد.

چند دقیقه بعد با حس کم آوردن نفس پسر کوچکتر دستشو روی سینه ی سفت مردش مشت کرد و ازش جدا شد .

- هیون...

پسر بزرگتر اون رو به اغوشش فشرد و کامل زیر دوش اب گرم رفت و انگشت اولش رو اروم واردش کرد .

لیکس با حس درد و کشیدگی دیواره هاش ناله ای کرد و سرش رو به شونه ی مردش تکیه داد و شرو به بوسه کرد تا رد این رابطه رو به جا بزاره.

وقتی حس کرد که جا برای انگشت دومش هم هست اونرو وارد کرد و چند باری ضربه زد و بعد سومیش رو هم وارد کرد . با احساس نکردن کشیدگی بیشتر به باسن گرد پسر توی اغوشش فشاری وارد کرد و با خم کردن زانو هاش اون رو بین خودش و دیوار حموم فشار داد و اروم عضوش رو واردش کرد که از درد چشماش رو بست.

- اهههههه ....هق

هیون هم برای پرت کردن حواس پسرکش شرو به بوسه گذاشتن روی گردن و کمرش کرد و مارک های ارغوانی روی پوست ضریفش گذاشت.

- شروع کن .

اولین ضربه رو وارد کرد و با صدای ناله ی بلند لیکس متوجه این شد که از همون ضربه ی اول نقطه ی حساسش رو پیدا کرد .

Are we Friends?Where stories live. Discover now