Part⁹🎄

72 12 5
                                    

شیشه مربا نارنگی که الان به آخراش رسیده بود رو برداشت و توی فنجونش به همراه آب جوش ریخت
سخت مشغول نوشتن متن آهنگش بود و هر از گاهی با کیم نامجون روی نوت هاش کار میکردن اما بیشار ترجیح میداد به حرف تهیونگ گوش کنه و با آهنگاش وقت بگذرونه تا به هدفی که داره برسه...
از هر ناهاری که درست میکرد برای تهیونگ که اون سر دنیا بود عکس میفرستاد و با جواب تکراری و همیشگی به نظر خوشمزه میاد تهیونگ‌ مواجه میشد و نیشش باز میشد

الان هوا سرد تر شده بود جیمین پالتوشو تنش کرد و اماده رفتن بود که یادش اومد ی چیزی کم داره
لا به لای مبلش رو گشت تا بالاخره اون شال گردن چهارخونه که یادگاری تهیونگیش بود رو برداره زود دور گردنش پیچید و راهی شد..هرجا میرفت با هر تیپی که بود براش مهم نبود که میاد یا نه به تهیونگ قول داده بود گردنشو گرم‌ نگه داره

هرجا میرفت با هر تیپی که بود براش مهم نبود که میاد یا نه به تهیونگ قول داده بود گردنشو گرم‌ نگه داره

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

بالاخره به استدیو نامجون رسید امروز قرار ملاقات داشتن و پیشنهادی برای جیمین

جیمین با تعجب پرسید:کی؟ ؟
همون ته یونی که من میشناسم،میخواد باهام کار کنه؟
شخص مقابلش با لبخند بله ای گفت
جیمین متعجب تر پرسید؟ چرا؟
مرد بیشتر خندید و گفت: آخه چرا داره؟ شما الان به جمع ترانه سرایان هایی پیوستین که آهنگ های تضمینی رو خلق میکنن! باید بیشتر به خودتون افتخار کنین...
نامجون برای آگاه کردن جیمین بهش گفت: ظاهرا جی کی از تو جلوی ته یون تعریف کرده..اونا دوستای صمیمی هستن!
جیمین سری تکون داد ولی هنوز شوکه بود و یهویی گفت: من واقعا واقعا واقعا طرفدار ته یونم..این رویای تمام زندگیم بود که با ته یون کار کنم..
ولی لطفا ازین رازم جلوی جی کی نگین!
نامجون: برای اینکه رویای زندگیت برآورده بشه،خیلی زود نیست؟
استف کمپانی گفت: به زودی همه رو دور هم جمع میکنیم...ما باید یه آهنگ دیگمون رو صدر چارت ها ببریم!
نامجون دست میزد
جیمین هم با انگیزه تر از همیشه به لکنت افتاده بود
بله حتما!بله..خوبه! و خودش هم برای خودش دست میزد
🎧🎧🎧🎧🎧🎧🎧🎧🎧🎧🎧🎧🎧🎧🎧🎧

جیغ بنفش جیسو ایندفعه ترسناکتر از همیشه بود که خود جیمین و جین هم ترسوند
دوباره مثل همیشه بعد هر جیغش دریای متاسفم به زبون میاورد
جین هم طبق معمول از خنگولی زنش بریده بود و آه میکشید
به شونه جیمین زد و گفت: ته یون؟ته یون؟ یاااا
منظورم اینه که اون یه انسان فرا زمینی ئه..اون خدای موسیقیه!
خدای موسیقیییی
جیمین با اعتماد ب نفس ادامه داد: و اون ته یون گفت..که حتمن باید با من کار کنه..با اینکه اون از قبل ترانه سراهای خودش رو داشته
جیسو: میشه وقتی سر کار میری،منم همراهت ببری؟
با لفظ بچگانه ادامه داد: بزار فقط صورتش رو از دور ببینم!
جین به صدا در اومد و گفت: چرا باید بری و صورت کسی رو ببینی که همین الانشم توی اینترنت هست؟
جیسو با حرص در جواب شوهرش که همین الانشم حسودسش گل کرده بود گفت: نمیخوام قیافه کسایی رو ببینم که میخوام بترکونمشون..میخوام قیافه کسایی رو بیینم که توی اینترنت ترکوندن مشکلی داری؟
جین زیر لب زمزمه کرد: هیچوقت هیچکس طرف من نیست،هیچوقت! آها..خیلی خوب میشد که تهیونگ توب همچین روزایی کنارم می بود تا فیس ورد واید هندسامم رو بهتون یادآوری کنه
جیمین اره ای گفت
جیسو پرسید: هنوزم گه گاهی زنگت میزنه؟
جیمین: شاید یک یا دوبار در هفتع؟ خیلی نه!
جین آهی کشید.. دلم برای آقای کیم تنگ شده! حالش خوبه؟
جیمین ادامه داد: باید خوب باشه..از اون آدماس که حتی وسط یه بیابونم خوش میگذرونه
خنده ی جیسو جین بلند شد
که با صدای کردن مشتری جیسو گفت بله دارم میام
جین: کجا داری میری؟ هیی کجا؟
جیسو اومد پیشش و با اشاره بهش گفت که بره به درخاست مشتری برسه
جین: بیخیال،تو نزدیکتر بودی!
چه یهو تورو جو گرفتت
جیمین سرشو پایین انداخت و خنده خفه ای کرد و رو به جیسو پرسید: بازم دعوا کردین؟
جیسو: اگه دعوا نکنی که زن و شوهر نیستی..حتی تمام این دعواهام یه بخشی از زندگی زناشوییه!

CHRISTMAS TREE // VMINWhere stories live. Discover now