کتاب کوک رو از میز ورداشتو سمت کوک رفتو کوکو آورد بین پاهاش
_خب همینطور که داگی نشستیو من دارم اسپنکت می کنم تو این صفحه از کتابو میخونی اشتباه خوندن باعث میشه وسیله های دیگه ای بهت اضافه کنم...واگه بدون اشتباه بخونی اون کاک رینگ و ور میدارم تا کام شی
اوک؟
کوک سرشو به نه تکون داد....نباید میشمرد...نباید میخوند.....
اولین اسپنک محکم فرود اومد رو باسنش
+...
با فرو اومدن اسپنک دیگه اخی کردو ..تهیونگ که از سکوت کوک عصبانی شد یه اسپنک محکم بهش زد
_ میخونی یا نه؟
+ میگم ولم کن
_نمی خوای بگی نه؟
کتابو ورداشتو گوشه ای پرت کرد یه چیزی آوردو به نیپباش وصل کرد که شروع کردن به لرزش
_دوباره شروع می کنیم!
باحرف تهیونگ سطل آب یخ روش ریخته شد دوباره...
+....
ضربه زد
+...
ضربه زد
+........_چرا ساکتی؟
کوک با فکر اینکه کار تموم شده ذوق کرد
درد پایین تنه اش داشت میکشتش
با رفتن تهیونگ به طبقه پایین بادش خوابید...
_بیبی ببین چی آوردم
تهیونگ با تکه های گرد یخ برگشت و چند تا بلو بری برگشت
کوک شروع کرد به صحبت کردن:
+تو این کارو با من نمی کنی تهیونگ
در نوتلا رو باز کردو به سوراخ کوک زد زبونشو وارد سوراخ تنگش کرد
نتونست نالشو کنترل کنه
+اهههه...اههه
تهیونگ یکدفعه ازش بیرون کشید
کوک شروع کرد به گریه کردن
_چیه بیبی
+ولم کن....
مظلوم گفت
_نمیشه
کوک باشندین این حرف گریه کرد تهیونک پستونکو گرفت تا کوک با گریه هاش تصمیمشو عوض نکنه
پستونکو وارد دهنش کرد
_هیس...بچه خوبی باش
کوک پستونک رو از دهنش درآوردو گوشه ای انداخت
تهیونگ دوباره زبونشو وارد کرد بعد از سه دقیقه بیرون کشیدو پستونک کوکو درآورد از دهنش
_ خب حالا میخوام یه کاری کنم بین بلوبری و یخ یکیو انتخاب کن
+میگم ولم کن
دوباره نوتلا رو اطراف سوراخ کوک کشیدو گفت
_داری یه کاری میکنی روی سگمو نشونت بدما!
+دیگه چه غلطی میخوای کنی؟
دوتا بلوبری باهم وارد کرد
+اهههه_ باید ادامه کنم
وسیله ورداشتو داخل سوراخ کوک کرد
+آهه....
_حالا...خودت باید تکونش بدی...
با نیشخندی گفت... مطمئنا..بخاطر مستی کنترلش دست خودش نبود....بخاطر کوک و روحیات لطیفش زیاد رابطه داشتن ولی اینبار دیگه تهیونگ شورشو دراورده بود
شونه کوک رو بادستاش گرفتو از رو باسن نشوندش
کوک با حس فرو رفتن کامل وسیله تو خودش جیغ زد
+تهیونگگگ..ولم کن
_کمرتو تکون بده
تهیونگ حرف کوک رو نشنیده گرفتو گفت...سرعت ویبراتور روی عضوشو زیاد کرد
اصلا خودشو تکون نداد.....بعد از ده دقیقه کوک داد زدو گفت
+تهیونگ! لطفا!.....ولم کن...این کارو نکن بامن...!تهیونگ به عضوه کوک اسپنک محکمی زد که کوک نفسش تو سینش حبس شد
_باید خوب با ددیت صحبت کنی کوک داد نزن!
_داگی شو ...زود
+تهیونگ! من نمی خوام! ولم کن
_کوک...داگی شو
+نه!
تهیونگ که از لجبازی کوک عصبانی شده بود تو حالت مستی گفت
_باشه خودت خواستی میخواستم باهات خوب رفتار کنم ولی..با لجبازیت هرچی الان توته باقی میمونه
کوک با ناباوری گفت
+نه! تو نمی تونی این کارو کنی
تهیونگ درجه ویبراتورو زیاد کردو گفت
_ بخاطر طرز اشتباه صحبتت تو همین اتاق تنها میخوابی هرزه..........من یجا دیگه میخوابم نه پیش توعه جنده......پیش توعه نجس نمی خوابم
خوب بخوابی هرزه کوچولوی کیم تهیونگ
تلوخوران درو باز کردو رفت بیرون و کوک شروع به گریه کردن کرد
+ت..تقصیر خودم....هق...بود....هق...ولی...چرا؟ این کارو کردی تهیونگ؟؟...تهیونگ...عشقمو خورد کردی ...هق..اون تا حالا به من اعتراف نکرد..هق..لیا راست میگفت..هق..اون منو فقط برا بدنم میخواست
شروع کرد به دراوردن وسیله هایی که اون عوضی بهش چسبونده بود اول نیپل هاشو از دست اون میله ای فلزی آزاد کرد بعد اون وسیله ای که داخلش بودو یه دفعه درآورد که باعث خونریزی شد
+آهه
شروع کرد به دراوردن ویبراتور که یکدفعه کام شد
رفت یه دوش سبک گرفت تا کثیفی و خونشو از بین ببره میدونست تهیونگ تو اتاقش خوابه پس رفت اتاق خودشو یه لباس پوشیدو کیف قدیمیش که موقعی که خودشو خانوادش باهم زندگی میکردنو گرفته بود رو ورداشت کتابو دفتراشو وسایله مربوط به کاراش......و لباسایی که قبلا با پول خودش گرفته بودو ورداشت
حداقل هیچی از پول تهیونگ نبود...
درسته کوک الان اینجا زندگی میکرد ولی قبلا یه فرد مستقل بود که کار میکردو کلاس نقاشی داشت و خب..پول خوبی میگرفت
بخاطر اخلاق خوبش افراد زیادی پیشش کلاس میومدن و هنوزم مقدار خیلی زیاد پول تو حسابشه نه از حسابی که تهیونگ بهش میدادمقداری پول خودش و کارت تهیونگو رو رو میزش گذاشتو ساکشو کامل چک کردو به سختی به طبقه پایین رفت....رو کاناپه نشست و شروع کرد به گریه کردن....
----------------------------ووت و کامنت فراموش نشه
نظرتونو درمورد فیک بگین
YOU ARE READING
my Cute Boy
Romanceدلتنگی مثل کوفتگی تصادفه اولش بدنت گرمه حالیت نیست ولی یه دفعه دردش شروع میشه و تازه میفهمی چی به سرت اومده ! ---------------- کاپل:تهکوک،یونگمین،نامجین ژانر:اسمات،هپی اند،رمنس و....