04

3 1 0
                                    

کاور)

____

[حرکت]

ص

بح روز بعد که استوری بروک بیدار شده بود درواقع واقعا انگار بیدار شده بود ...
هر کسی که تو خیابون استوری بروک راه میرفت متعجب از این بود که بالاخره ساعت روی برج درست شده؟؟
حالا بیایم بگیم که چطور زمان بالاخره به حرکت افتاد؟؟
او نه اشتباه نکنید طلسم هنوز پا برجاست و هیچ کسی یادش نمیاد چه کسیه اما..
زمان حرکت میکنه..
اونم چرا؟؟؟
چون شخصی بالاخره تصمیم گرفت اونجا بمونه...
و اون شخص ناجیه...جونگکوک!!

جونگکوک تصمیم گرفت داخل شهر بمونه نیمی از طلسم رو شکوند .. این باعث شد زمان دوباره حرکت کنه و ساعت روی برج استوری بروک به راه بیوفته ...

تنها کسی که واقعا از ته دل خوشحال بود ریتا بود ..
حالا دیگه واقعا باور داشت همه ی این ها واقعین..
پس نگاهش رو از پنجره ای که ساعت رو نشون میداد گرفتو لبخند زد ..

-پس تصمیم گرفت اینجا بمونه..

کتو کیفشو برداشتو راهیه بیرون شد... باید به مدرسه میرفت...

از دره خونه بیرون شد و جیمینی که روی مبل نشسته بود رو ندید ...

جیمین روی مبل نشسته بود و به کتابی که از تو اتاق ریتا برداشته بود نگاه میکرد...
عجیب بود...
نمیدونست داستانشون به این شهر اومده...
تمام صفحات حقیقت بود...
وقتی به صفحه آخر رسید درواقع صفحه ی پاره شده ..
اون دو صفحه ی پاره شده چی بود که ریتا پاره اش کرده بود؟؟؟
پاره کرده بود که جیمین نبینه؟؟؟

کتابو با عصبانیت بستو بلند شد ..
اما به محض اینکه بلند شد صدای بلند ساعت روی برج شهر که نشون میداد هفت صبح شده بلند شد و این باعث ترس و نگرانی درون جیمین شد .. سرشو برگردوند و با ترس به بیرون از پنجره ی خونه نگاه کرد ...
اون ساعت زمانو ایستاده نگه میداشت .. ولی الان حرکت کرده... و این.. برای جیمین اصلا نشونه ی خوبی نبود...

ترسیده کتشو برداشتو بیرون رفت ....

تمام شهر مثل همیشه بود ... همه مثل همیشه سر کار میرفتنو قهوه دستشون بود .‌.

آرچی که سگشو هرروز با خودش به متبش میبرد اومد و کناره جیمینی که فقط از پایین با اخم به برج ساعت خیره بود ایستاد..و گفت..

_ هی چه جالب فکر کنم بالاخره اجزای داخلیش خودشونو جمو جور کردن!

با لبخند زوری ای برگشت طرفه آرچی ...

-بله واقعا خیلی جالبه

وقتی جملش تموم شدو آرچی با تکون دادن سرش از اونجا دور شدو چشم هاش به ماشین زرد رنگ خورد... فکر کرد بالاخره اون مرد از اونجا رفته چون...

ONCE UPON A TIME |BTS,BP,VKOOK,JENNLISAKde žijí příběhy. Začni objevovat