چند دقیقهای میشد که رسیده بودن و برخلاف کل جمعیت که بشدت در تکاپو بودن دو پسرمون شبیه بچههای بی سرپرست وسط جمعیت وایساده بودن و فقط گیج داشتن به کارهاشون نگاه میکردن.فلیکس که خب تکلیفش مشخص بود، اون همیشه مشکل روابط اجتماعی و شرکت تو برنامههای عمومی رو داشت ولی چان!
پسر بزرگتر اون وسط وایساده بود و از خودش میپرسید دقیقا اینجا داره چه غلطی میکنه؟
فلیکس ناامید سمت چان برگشت و وقتی عکسالعملی از پسر بزرگتر نگرفت در جلوی ماشین رو باز کرد و بعد از گرفتن آبمیوهای همون جا درحالی که پاهاش رو به سمت بیرون ماشین آویزون کرده بود نشست و مشغول هورت کشیدنش شد.
چان هم که کاری برای انجام دادن نداشت بهش نزدیک شد و بین در باز ماشین قرار گرفت.
فلیکس همچنان با جدیت درحال هورت کشیدن بود و پاکت آبمیوه تو دستش مچاله میشد و چان پوکر نگاهش میکرد.
_خب؟! ایدهات برای ادامه چیه؟
پرسید اما پسر کوچیکتر همچنان پر قدرت درحال هورت کشیدن بود.
این کارش چان رو عصبانی کرد و باعث شد عصبی پاکت رو از دستش بکشه بیرون و پرت کنه.
شوکه بهش خیره شد.
_چرا اینجوری میکنی؟
_دارم باهات حرف میزنما؟!
گفت و عصبی عینکش رو به عقب هُل داد.
فلیکس هم عصبی از جاش بلند شد و سیخ، سینه به سینهاش وایساد.
_نشنیدم خب...چرا وحشی بازی در میاری؟
_بهت میگم حالا باید چیکار کنیم؟
_بیا برام بخور...من چه میدونم چیکار کنیم...اه اعصابمو کیری کردی...
چنگی لای موهاش انداخت و چانِ شوکه رو کنار زد و سمت صندوق عقب رفت.
بعد از باز کردن صندوق سرش رو عصبی فرو کرد توش و با استرس به چیزایی که گفته بود فکر کرد.
_شت ریدی ریدییی...
در کل بغیر پر حرف و کنه بودن بدی دیگهای نداشت جز اینکه وقتی عصبی میشد بشدت فحش میداد و تو این مدت خیلی سعی کرده بود این مشکل رو قایم کنه و اصلا و ابدا هیچ وقت فکرش رو نمیکرد امروز و اینجا چنین اخلاقی ازش لو بره و حالا مونده بود باید بخاطر این بد دهنیش چجوری جلوی چان خودش رو توجیح کنه.
آروم همون طور که سرش خم بود کمرش رو کج کرد تا ببینه چان کجاست که با برخورد نگاهش به شکم پسر بزرگتر که روبروش بود آروم سرش رو بلند کرد و به چانی که عصبی بالا سرش وایساده بود نگاه کرد.
_سلام...
_علیک...
_هه هه هه منظوری نداشتم از اون حرفام...میدونی...این یه مشکله...میدونم حرف زشتی زدم ولی وقتی عصبانی میشم نمیتونم جلوی چرت و پرت گفتنمو بگیرم...
BINABASA MO ANG
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #Chanlix, #MinSung ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...