کتلت سبزیجات و ماهی

38 11 4
                                    

«الو؟ پی؟ اون جایی؟»

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

«الو؟ پی؟ اون جایی؟»

«بگو کیو، می‌شنوم.»

«صدات گرفته. باز گریه کردی؟»

«کیو لطفا کارتو بگو.»

«خبرای خوبی ندارم.»

«منتظرش بودم.»

«چندتا برند دیگه هم می‌خوان قراردادشونو باهات لغو کنن.»

«لعنت...»

«با این وضعی که پیش اومده، دارن تو رو از همه چیز کنار میذارن. اون چندتا مجله هم چندتا مدل جدید برای کاور این ماهشون پیدا کردن. ظاهرا قرار نیست عکسای تو رو منتشر کنن.»

«...»

«پی؟»

«چیه؟»

«باز داری گریه می‌کنی؟»

«احساس بدبختی دارم. همه چیز یهو خراب شد. اونم به خاطر حماقتِ خودم.»

«تو تقصیری نداری عزیزم.»

«نباید‌ بهش اعتماد می‌کردم.»

«چی میگی؟ اون گولت زد.»

«باید چشمامو باز می‌کردم. تقصیر خودمه.»

«احمق‌ نشو! اون حرومزاده رو پیدا می‌کنیم و حقشو میذاریم کفِ دستش.»

«چرا ندیدم؟ چرا متوجه نشدم؟»

«چطوری می‌خواستی بفهمی؟»

«اون عوضی فقط به خاطر سکس میومد پیشم و من فکر می‌کردم دوسم داره. روحمم خبر نداشت داره همه چیو ضبط می‌کنه.»

«شت! پی! فراموشش کن...»

«چطوری؟‌ زندگیم به خاطر سکس‌تیپایی که ازم پخش کرده داغون شده. پشت سر هم دارن در موردم مقاله می‌نویسن. حتی جرئت ندارم آنلاین بشم و نظرات مردمو بخونم. یه هفته‌س حتی نمی‌تونم برم بیرون. احساس می‌کنم همه یه طوری نگاهم می‌کنن.»

«پی...»

«حتی نمی‌تونم غذا سفارش بدم. از حالا دارم به چند ماه آینده فکر می‌کنم که پول توی حسابم ته کشیده و هیچ آژانسی نمی‌خواد باهام کار کنه. حس مرگ دارم کیو. تا کی می‌تونم ادامه بدم؟»

«درستش می‌کنیم. اول اون عوضیو پیدا می‌کنیم و بعد از تک‌تک رسانه‌هایی که اون ویدوها رو پخش کردن شکایت می‌کنیم. من و وکیلت پی‌گیر همه چیز هستیم.»

«چه فایده‌ای داره؟ آب ریخته جمع نمیشه.»

«پی! چرا این قدر بدبینی؟ ببینم، غذا خوردی؟ یه چیزی درست کن.»

«می‌دونی که آشپزیم چقدر افتضاحه. هر ده باری که رفتم توی آشپزخونه، غذا سوخت.»

«می‌خوای من-»

«در میزنن!»

«نترس. برو از چشمی چک کن.»

«احتمالا همین یارو باشه.»

«کدوم یارو؟»

«یکی از این همسایه‌ها. چند بار اومد و زنگ خونمو زد ولی باز نکردم. نمی‌خوام کسی رو ببینم. می‌ترسم در مورد اون ویدوها-»

«پی، عزیزم نترس. اگه کسی مزاحمت بشه و در مورد اونا سوال کنه می‌تونیم راحت به جرم مردم‌آزاری ازش شکایت کنیم. حالا برو اول از چشمی چک کن کیه و بعد ببین چی می‌خواد، باشه.»

«بذار ببینم. کسی که این جا نیست...»

«مطمئنی؟ درو باز کن، حتما همون اطرافه.»

«کسی این جا نیست کیو- اوه!»

«چی‌ شد؟!»

«یه چیزی این جاست. جلوی در خونه‌م.»

«مراقب باش. آروم برش دار ببین چیه.»

«گرمه. بوی سبزیجات میده. فکر کنم غذائه.»

«غذا سفارش داده بودی؟»

«نه. مطمئنم که ندادم.»

«شاید اشتباهی آوردن.»

«این غذای رستوران نیست، خونگیه. سرش بخار گرفته اما می‌تونم ببینم کتلته. کتلت سبزیجات با ماهی.»

«یعنی چی؟! چیز دیگه‌ای همراهش نیست؟ رسیدی؟ فیشی‌؟»

«یه کاغذ این جاست. رسید و فیش نیست. بیشتر... شبیهِ یه یادداشتِ دست‌نویسه.»

«چی میگه؟ بلند بخونش.»

«همسایه‌ی عزیز، این کتلت‌ها رو برای شما آماده کردم. از اون جایی که با ذائقه‌تون آشنا نیستم، ادویه زیاد نزدم ولی یه مقدار سس‌ تند کنارش هست که اگه دوست داشتید می‌تونید به غذا اضافه‌ش کنید. کتلت تا وقتی گرمه خوشمزه‌س، نذارید سرد بشه. دوستدارِ شما؛ کین.»

Elevator (BKPP)Where stories live. Discover now