"هیچ وقت فکر نمیکردم بتونم الپاکا ها رو ببینم، یعنی اصلا هیچ وقت انتظار دیدنشون نداشتم"
توی طول مسیر جونگ کوک با سکوت و لبخند به ذوق و هیجان پسر کوچولوش از دیدن حیوون موردعلاقش گوش میداد.
آخرین باری که انقد احساس آرامش کرده بود کی بود؟!
جین انقد محو تعریف کردن از حیوون موردعلاقش بود که حتی متوجه رسیدن به خونه هم نشده بود.
اروم از ماشین پیاده شد و پشت سرش جونگ کوک بعد یک توصیه کوچیکی به بادیگاردها از ماشین پیدا شد.
جفتشون کنار هم از پله ها بالا رفتند و جونگ کوک راهشو به جای رفتن به عمارت اصلی، به باغ پشتی تغییر داد. جین هم پشت سرش رفت چون حوصله رفتن به اتاقش رو نداشت.
کنار باغچه کوچیکی نشستند.
سکوت بدی بینشون شکل گرفته بود و جین حس میکرد جونگ کوک از چیزی ناراحته.
اگه میخواست راستشو هم بگه درسته که حیوون دوست داشتنیش رو دید، درسته که وانمود میکرد هیجان زدست ولی نبود..اینطوری نبود..
نمیفهمید خودشو..
اب دهنش رو قورت داد و خواست سکوت رو بشکنه."خوشحالم که امشب خوشحال بودی."
حرف جونگ کوک باعث شد چیزی که میخواست رو فراموش کنه.
این پسر بعضی وقتا فقط میتونست با یه کلمه هرچیزی تو مغزش بود رو خاموش کنه و اختیارش رو به دست بگیره.
سرش انداخت پایین و بعد نگاه کوتاهی به جونگ کوک، لبخند کوتاه نرمی رو لباش اومد. سریع لبخندشو خورد و سرشو چرخوند."چطور.. ازکجا فهمیدی که من.. "
"من دوست پسرتم جین."
چشمای جین گرد شد و از حرص هوفی بیرون داد. دوباره نگاهشو به پسر کنارش دوخت.
"دیگه اینو نگو لطفا. "
جونگ کوک خندید.
"چرا نگم؟!"
"چون.."
"چون؟!"
"ا.. این احمقانه به نظر میرسه.. تت.. تو دوست پسر من نیستی.. هاییش.. منظورم اینه.. لعنتی.. تو دوست پسر من نیستی.. تو جونگ کوکی نه دوست پسر من.."
قهقهه پسر بلند شد. جین چجوری میتونست انقد کیوت باشه و خودش چجوری میتونست انقد در برابر این موجود خوددار ؟!
"اما من ترجیح میدم بگم دوست پسر توام و از این کلمه هم خوشم میاد اوکی؟!"
سوکجین آهی کشید و سرشو از ناامیدی به اون طرف چرخوند و چشماشو بست.
" چرا اینجوری میکنی؟! "
"چجوری؟! "
"این کارات.. این تلاشات برا اغوا کردن من یعنی چی؟!منظورت چیه؟! ببین من.."
"نمیخوام اغوات کنم فقط میخوام بیشتر درموردت بدونم.."
ابرو های جین تو هم رفت.
![](https://img.wattpad.com/cover/303749979-288-k462409.jpg)
YOU ARE READING
BE MY REMEDY [KOOKJIN]
Fanfictionدو نوع درد توی دنیا وجود داره.. دردی که فقط درد داره و دردی که آدم رو عوض میکنه.. و تو همون دردی.. دردی که عوضم کرد اما دورم ننداخت.. Couple:kookjin Topice: Dram, smut * Persian Translate