babe?

115 7 45
                                    

سونگچول جونگهان رو بغل کرد و همونطور که خواب بود برد خونش رفت و یکی از تیشرت های گشادشو اورد و تن جونگهان کرد وقتی برگشت روی تخت جونگهان رو بغلش گرفت و میخواست بخوابه که دید جونگهان چشماش بازه
_بیب چرا چشماتو باز کردی مگه خسته نیستی؟
+ب...بیب؟
_مگه نیستی؟
+هستم؟
_معلومه که اره
+سونگچول اگه بهت یه فرصت دوباره بدم قول میدی خرابش نکنی؟
_عزیزم تو ندی هم من قراره مثل چسب بهت بچسبم و جدا نشم حالا بخواب
+نمیخوام
_چرا چی میخوای؟
+ببوسم
_چی؟
+گفتم تا صبح ببوسم وقتی لبات روی لبمه بهتر خوابم میبره
_حتما پرنسس
سونگچول جونگهان رو بوسید و تا صبح لباشونو از هم جدا نکرد

تایم اسکیپ صبح روز بعد:
_پرنسس
+هوم چرا سر صدا میکنی میخوام بخوابم
_وقت بیدار شدنه من کیس صبحگاهی میخوام
+خب همینجوری ببوسم خنگ
*همو میبوسن
_پاشو پاشو مگر اینکه بخوای چوی جونگهان صدات کنم
+یا ازدواج که نکردیم
_شاید کردیم کی میدونه؟
+خنگول*میخنده
_دلم برای خنده هات تنگ شده بود پاشو دیگه باید صبحانه بخوریم کرپ درست کردم
*چشم های جونگهان برق زد
+توت فرنگی هم داره؟؟؟؟؟
_معلومه پرنسس پاشو
+باشه
سونگچول رفت تا میزو بچینه که وقتی سرشو اورد بالا جونگهان رو با لباس خودش دید که براش خیلی گشاد بود و حتی شلوارم نپوشیده بود سونگچول لبشو گاز گرفت
_تو میتونی چوی سونگچول خودتو کنترل کن*نفس عمیق
+یا من گشنمه
اونا صبحانه شونو خوردن و جونگهان داشت ریلز های اینستاگرام رو نگاه میکرد که به یه بچه رسید
+اوه چولا نگاهش کن چقدر نازه منم بچه میخوام
سونگچول که خیلی جلوی خودشو گرفته بود بلاخره بلند شد و رفت سمت جونگهان
_پس میتونیم یکی بسازیم پرنسس
و جونگهان رو از روی زمین بلند کرد جونگهان پاشو دور کمر سونگچول حلقه کرد
+با کمال میل
سونگچول صبر نکرد و بعد بوسیدن لبای جونگهان به سمت گردنش رفت و چندتا مارک بنفش براش گذاشت و به سمت اتاق رفتن ولی کی میدونه تو اون اتاق چیشد؟

..............
خب این پارت هم  تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه❤
من چکشون نکردم اگه اشتباه تایپی داشت منو ببخشید:)

lie?Where stories live. Discover now