Hoppla! Dieses Bild entspricht nicht unseren inhaltlichen Richtlinien. Um mit dem Veröffentlichen fortfahren zu können, entferne es bitte oder lade ein anderes Bild hoch.
چهوون حتی نفهمید چطور و کی همراه اون دختر از کلاب خارج شد و فقط موقعی که حرارت تنشون در هم آمیخته شد و بی اختیار ناله سر میداد ، متوجه شد که داره روی اون رختخواب زیر اون دختر چه غلطی میکنه!
چهوون با چشمای شوکه و پر از استرس به صورت غرق در لذت اون دختر نگاه انداخت و بعد از اینکه کامل به هوش خودش اومد ، جیغ بلندی کشید و طوری که قصد کشتن یه سوسک رو داشته باشه ،لگد محکمی به شکم اون دختر وارد کرد تا از شدت ضربه شپلق پرت بشه پایین.
"آخخ چه مرگت شد یهو؟ آخ خدا ننه شکمم"
چهوون به دختر بهرنه ای که روی زمین افتاده بود و از درد شکمش ناله میکرد با وحشت خیره شد و بعد که متوجه شد خودشم لخته و اونها اصلا تو کلاب نیستن، با خجالت بیشتر خودش رو با لحاف پوشوند و دوباره روی اون دختر داد زد:
"ای ملعون چطور جرعت کردی؟؟! تو منو به یه مکان نا معلوم اوردی!! برهنه کردی و به من تجاوز کرد !! من ازت شکایت میکنم!!"
دختر مو بلوند با ناباوری به چهوون نگاه کرد و بعد با لحن تمسخر آمیزی پاسخ داد:
"این منم که باید به خاطره ضربه مستقیم که به رحمم وارد کردی ازت شکایت کنم!! بعدشم راجب کدوم تجاوز حرف میزنی؟! تو از لحظه اولی که تو کلاب بودیم تا همین چند لحظه پیش ، عین میمون آویزون شده بودی به گردنم و میگفتی مامی به فاکم بده!!"
چهوون با ناباوری و شوک بیشتر به دختر مو بلوند خیره شد و بعد زمزمه کنان گفت:
"ببینم داری جدی میگی؟"
دختر مو بلوند نگاه عاقل اندر سفیهانه به چهوون کرد و جواب داد:
"به نظرت با تو شوخی دارم؟!!"
دختر مو بلوند همچنان از درد شکمش مینالید ، در حالی که چهوون بعد کلی فشار اوردن به مغزش بالاخره همه چیز رو به سرعت یاد اوری کرد و فهمید تمام اینها بعد لحظه ای که به شدت مست کرده بود اتفاق افتاد.
" اوه آره درست میگی.. با این وجود چیزی از متجاوز بودنت کم نمیکنه چون من مست بودم!"
"منم مست بودم وگرنه عمرا اگه هو یونجین با دختری به زشتی تو میخوابید "
