Part 2;

4.2K 636 118
                                    

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

_مطمئنی توی همین هتله دیگه؟

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

_مطمئنی توی همین هتله دیگه؟

به زبان انگلیسی فرد پشت خط رو مخاطب قرار داد و اون در جواب گفت:

_خیالت راحت باشه، درسته؛ فقط دستمزد من یادت نره.

_خیلی‌خب، به محض اینکه برسم توی اتاق برات واریز می‌کنم.

تهیونگ گفت و بعد بدون خداحافظی تماس رو قطع کرد. نیم‌نگاهی به اسم هتل که با فونتی زیبا و بزرگ به رنگ طلایی نوشته شده بود، انداخت و واردش شد.

طولی نکشید که توی اتاقش مستقر بشه و بعد از واریزکردن پول، خودش رو روی تخت وسط اتاق بندازه.

مرد مورد علاقه‌اش اون‌طور که فهمیده بود فقط دو اتاق باهاش فاصله داشت و پسر جوان نمی‌تونست ضربان قلبش رو کنترل کنه.

با اینکه سر و کله‌اش توی تمام کنسرت‌ها، فن‌ساین‌ها و هر جایی که «جئون جونگ‌کوک» حضور داشت پیدا می‌شد، هر بار این هیجان وصف‌ناپذیر رو تجربه می‌کرد.

چشم‌هاش رو روی هم گذاشت و نفسش رو به بیرون فوت کرد. فردا روز کنسرت بود و دل توی دلش نبود تا جونگ‌کوک رو حین خوندن و رقصیدن تماشا و ستایش کنه.

[روز کنسرت]

[روز کنسرت]

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Paparazzi (Kookv)Where stories live. Discover now