Part ⁸٭

914 82 2
                                    

فردا اون روز قراره سپمین

دیدگاه هوسوک

خب خیلی استرس دارم! یعنی میتونم همین امروز هم بهشون اعتراف کنم؟ اگه ردم کنن چی؟ نه نه این اتفاق نمیفته یعنی امیدوارم نیوفته
خب تیپم خوبه بهتره دیگه برم

یک ربع بعد

در کافه

وارد کافه شدم یونگی روی میز نشسته بود جیمین هم هنوز نیومده بود
همش دیر میکنه
رفتم سمت میز
هوسوک:سلام اقای مین
یونگی:اوه سلام هوپی،خوبی؟
هوسوک:ممنونم،چرا امروز مارو به اینجا دعوت کر-کردید؟
یونگی:خب عامم... فعلا بهتر منتظر باشیم تا جیمینی هم بیاد
گارسون میاد سرمیز*
سلام به کافه ~ خوش اومدید، چی میل دارید؟
یونگی:یه قهوه و.. تو چی میخوری هوپی؟
هوسوک:یه کاپوچینو لطفا ممنون.
جیمین:منم یه میلک شیک توت فرنگی میخورممم~
هوسوک:یاخدا بچه تو کی اومدی؟؟!
جیمین:همین الان(◍•ᴗ•◍)
یونگی:سلام جیمینیی
جیمین:سلام یونگی هیونگヾ(^-^)ノ
هوسوک:شما دوتا کی انقد صمیمی شدید که هیونگ صداش میکنی؟
جیمین:بهرحال چون ازم بزرگتره
هوسوک:اها..
یونگی:خب پسرا برای این گفتم بیاید اینجا چون،میخواستم یه چیز مهمی رو بهتون بگم،راستش من اونروز که تو کافه جین دیدمتون حس کردم...حس کردم خیلی دوستون دارم و عاشقتونم و خواستم بهتون اعتراف کنم و چون بلد نیستم خوب اعتراف کنم گفتم همینطوری تو کافه بهتون بگ...
جیمین:واقعا جدی ای؟ شوخی که نمیکنی؟
یونگی:نه خب شوخی نمیکنم، میدونم ممکنه شما منو دوست نداشته باشید.. و بخواید ردم کنید
جیمین:اوه یونگی نه اینجوری نگو، خب منم فکرکنم دوست دارم
هوسوک:چ-چجوری جفتمون رو دوست داری؟
یونگی:خب خودم نمیدونم
فقط اگه هر دوتاتون موافق این هستید میریم تو رابطه
جیمین:هوسوکی نظرت چیه؟
هوسوک:م-من نمیدونم، من احتیاج به زمان بیشتری دا-دارم

هوسوک بلند میشه و از کافه میره بیرون*

یونگی:جیمین هوسوک حالش خوبه؟
جیمین:اوه نمیدونم،یمدت بخاطر یچیزی ناراحت بود فکنم بخاطر اونه..
بهتره بهش پیام بدیم هیونگ
یونگی:باشه کیوتی
جیمین:خب یونگی هیونگ بعدا میبینمت(´∧ω∧`*)
یونگی:میبینمت بیبی

بهتره بهش پیام بدیم هیونگیونگی:باشه کیوتیجیمین:خب یونگی هیونگ بعدا میبینمت(´∧ω∧`*)یونگی:میبینمت بیبی

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

-

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.


-

خب بعد از مدتها پارت جدیدددد
خودم این دارو خیلی دوست دارم هاهاهاهاها !
پارت های بعدی هم سعی میکنم زود زود آپ کنم و یه معذرت خواهی هم میکنم چونکه خیلی وقته پارت نزاشتم و میدونم چه حسی داره اینکه پارت دیر به دیر میزارن 😭

𝖳𝖺𝗍𝗍𝗈𝗈Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang