𝖳𝖺𝗍𝗍𝗈𝗈

Part ¹⁰٭

قرار تهکوک

دیدگاه کوک
خب یه لباس ساده و شیک پوشیدم و منتظر موندم تا تهیونک بیاد دنبالم ، خب راستش این اولین قرارمون بود که بیرون از محل کارش میزاشتیم .

2 دقیقه بعد

تهیونگ رسید و بهم زنگ زد تا برم پایین .
وقتی رفتم تو ماشین منتظرم بود ، سوار ماشین شدم
تهیونگ : سلام کوکی چطوری ؟
کوک : سلام تهیونگ هیونگ ^_^
خوبم تو چطوری
تهیونگ : بد نیستم ، خب ببینم رستورانی مدنظر داری برای رفتن ؟
کوک : اوه اره یه جای خوب میشناسم که اسمش پیتا پنه .
تهیونگ : اوه باشه بزن بریم

پانزده دقیقه بعد رستوران پیتا پنه

تهیونگ صندلی رو برای کوک‌ عقب می‌کشه -
کوک‌ : مرسی
تهیونگ : خب تو چی میخوری ؟
کوک : من یه پاستا
تهیونگ : بسیار خب منم یه استیک
گارسون میاد سر میز -
گارسون : به رستوران پیتا پنه خوش اومدید ، چجوری میتونم کمکتون کنم ؟
تهیونگ : سلام ، خب ما یه پاستا و استیک میخوایم
گارسون : حتما چیز دیگه ای که نمی‌خواهید ؟
تهیونگ : نه متشکرم
کوک : خب تهیونگ ، راستش میخواستم یچیزی ازت بپرسم .
تهیونگ : بپرس کوکی
کوک : تو اون روز شماره هوسوک‌وجیمین رو برای چی میخواستی ؟
تهیونگ : اوه کوک ، گفتم که فعلا نمیتونم بهت بگم
کوک : .. ام ببینم ، تو عاشق اونایی ؟
تهیونگ : چی نه !
کوک : خب پس برای چی میخواستی
تهیونگ : کوک‌ قول میدم به وقتش بهت بگم
کوک : خب نه جوابمو گرفتم نیازی نیست چیزی بگی
کوک پاشد و از رستوران بیرون رفت -
تهیونگ : باید بهش پیام بدم

-

خب اینم پارت جدید ، عذر می‌خوام میدونم بد شد ولی بهرحال قول میدم پارت بعدی بهتر باشه .