Part Three

194 50 21
                                    

مدتی گذشت و تمام دانشجوها آمدند

پسرک سفارشات را به تمام میز ها رسانده بود و پشت میز بار نشست و به مردم خیره شد

عده‌ای می نوشیدند و میرقصیدند و معشوقه ها همدیگر را می‌بوسیدند

سر و صدا زیاد بود و پسرک به مردمی که شادی خیره شده بود و لبخند می‌زد.

ناگهان چراغ‌ها روشن شدند و همه نگاهشان را به سمت استیج برگرداندند و در عرض چند ثانیه همهمه مردم تمام شد.

پسرک فهمید که این کلاب بخاطر هیونجین و گروه موسیقی‌اش معروف است

گروهشان شامل نوازنده‌ درام و نوازنده‌ گیتار الکتریک و خواننده بود.

پسر بزرگتر گیتار الکتریک قرمز رنگی در دستش بود که او را صد برابر تر کرده بود

بعد از بهم خوردن چوب های درام نوازنده ها همزمان شروع به نواختن کردند.

Romantic Homicide by D4vd live version


چشمان پسرک برق زد و با حیرت به هیونجین که با حالت جذابی درحال نواختن گیتار الکتریک بود خیره شد

پسر بزرگتر با نواختن هر ریتم پاهایش را آرام روی زمین می‌کوبید تا خودش را با ملودی ها هماهنگ کند

او با حالت جذابی نوت‌ها را عوض می‌کرد و لبخندی روی صورتش داشت.

'بعید نیست که چرا همه دوستش دارن!'

پسرک با جزئیات به تمام حرکات هیونجین خیره شده بود و از اطرافش دریغ شده بود

نگاهش مشتاقانه و تحسین برانگیز بود و چشمان براقش و لبخندی که به هیونجین می‌زد گویای تحسینش بودند.

چندی گذشت و فلیکس متوجه مشتری های جوان شد و به خودش آمد و نگاهش از هیونجین برداشت و شروع به آماده کردن نوشیدنی های آنها کرد.

در همان حین هیونجین نگاهش را از روی تماشاچیان چرخاند و به فلیکس خیره شد و جزئیات حرکاتش را بررسی کرد

پسرک با تمرکز زیاد درحال آماده کردن نوشیدنی بود و با لبخند بامزه‌ای با مشتری ها معاشرت می‌کرد

'اون با همه انقدر مهربونه...'

با نگاه کردن به موهای هم‌ رنگ آفتاب و چشمان هم‌ رنگ دریا و سادگی و آن پسر قلبش به تپش می‌افتاد و با دیدن آن پسر اعتماد به نفس می‌گرفت و باعث می‌شد در اجرا هیچ نقصی نداشته، شاید او می‌خواست پسرک تحسینش کند

فلیکس بعد از تحویل نوشیدنی به مشتری دوباره نگاهش را به سمت هیونجین برگرداند و نگاه‌ هایشان بهم قفل شد

گونه های فلیکس گل انداخت و لبخند زیبایی تحویل پسر بزرگتر داد و باعث شد قلب هیونجین غرق شود

𝘝𝘦𝘳𝘵𝘪𝘨𝘰 Hyunlix Where stories live. Discover now