1

184 12 0
                                    

لباس که مناسب دانشگاه بود رو پوشید برای دانشگاه زیادی ذوق داشت درسته اون سال دومی بود ولی واقعن خوشحال بود انگار روز اولشه که داره میره دانشگاه از خیالاتش امد بیرون و از اتاق امد بیرون رزی رو دید که داره صبحونشو میخوره و با گوشیش ور میره

-واو بلخره قسمت جدیدش امد

+نونا من دارم میرم

-آآآ ..باشه مواضب خودت باش وایسا توجه کسی رو به خودت جلب نکنا دارم هشدا میدم

+باشه ...باشه من رفتم حواسم هست خدافظ

.
.
.
.
بلخره رسید دانشگاه چقدر دلش برای بچه های دانشگاه و دوستاش تنگ شده بود چقدر برای اون خرگوش خنگ که وسط کلاس خوابش میبرد یا اون تهیونگ عوضی با اون ادامش خوردن رو مخش یا اون جون سوک که با ور ور کردن پشت گوشش میرفت رو مخش دلش برای همه اینا تنگ شده بود دلش برای فیلیکس که با لاس زدن با دخترا میرفت رو مخ جیمین دلش برای نسیم صبحگاهی که صورتشو لمس میکرد تنگ شده بود

-جمن شییییییی

خیلی راحت میشد حدس زد اون فرد کیه ؟همون خرگوش احمق که همیشه مثل سوهان روحشو عذاب میداد برگشت کوک پرید بغلش و بغلش کرد عاشق اکیپ سه نفره خودشون بود اونا تمام تابستونو کنار هم بودن ولی بازم خیلی دل تنگ همدیگه بودن ...صدای ادامش ترکوندن میاد اهه معلومه اون کیه اون تهیونگه پریدیم بغل هم دیگه

=دلم برات تنگ شده بود جمن شی

+ما همین پری روز کنار هم بودیم احمق

-راس میگه به این نکته دقت نکرده بودم

+تو به چی دقت میکنی خرگوش احمق

-یاااااع تهیونگ نمیخوای بهش یه چیز بگی

=بچه ها بسه دیگه کلاس دیر میشه بیاید بریم

وارد کلاس شدیم واو چقدر ادمای جدید دلش نیخواست باهمشون آشنا بشه ولی فعلا قشد نداشت باهاشون رفیق بشه صدای ور ور میاد کی میتونه به جز جون سوک باشه اخه

%یاااع جمن شی پارسال دوست امسال اشنا

+ایشالا سال بعد هم دشمن

همه زدن زیر خنده. جون سوک :این چشه

صدای لاس زدن میاد :خب میدونی خانومای خوشگل من یه مارمولک دارم رو پایی میزنه میخوای بریم ببینیش خونمونه

تهیونگ موهاشو کشید این ور که کمتر لاس بزنه مرتیکه پشه ماده رد میشه باهاش لاس میزنه

=منم یه پشه ماده دارم میخوای باهاش لاس بزنی فیلیکس

&تهیونگ سگ میذاشتی شمارشو میگرفتم خب خوشگل بود

=لازم نکرده بریم الان استاد بیاد کونت میذاره ها بدو

باهم وارد کلاس شدن و بعدش استاد وارد شد .و با صدای بلند و واضح گفت:خب اول باید بگن من اقای کیم دال هستم زیادم بهتون راحت نمیگیرم خوب درس بخونید من از دیر کردن هم متنفرم

داشت حرف میزد که کسی در کلاس رو زد پسری با موهای مشکی و استایل ....(اخر پارک براتون میذارم استایلشو)

#همین الان داشتم میگفتم از دیر رسیدن متنفرم اقای من چند بار بگم شما متوجه میشید ؟

*من متاسفم دیگه تکرار نمیشه

#اشکال نداره این بار میبخشم ولی دفعه بعد نه برو بشین

*ممنونم

رفت بشینه چشمش به پسری بود که داشت با نگاهش سوراخش میکرد یه نگا بهش کرد و سریع روشو اون وری کرد درواقع یونگی برای لاس زدن یا رل زدن یا خوشگذرونی نیومده بود دانشگاه ..پدر اون یکی از نظامی ها بود باید وقتی  فارغ‌التحصیل شد از کره بره چون این خواسته پدرش بود

-پیس پیس جمن شی اولین نگاهی بدون علاقه بهت تبریک میگم

=اون نگاهت کرد ولی نه از اون نگاهایی که بقیه میکنن

-اون رسمن تورو به تخمش گرفت این عالیه

کوک اینو گفت و با تهیونگ اروم باهم خندیدن و این به جیمین زیادی فشار وارد میکرد اون پسر چرا اینطوری بود ؟

----------—+------------

مینی فیکشن منه امیدوارم دوسش داشته باشید

استایل یونگی من تاحالا تو کره درس نخوندم که بدون این جور چیزا مجاز یا نه ولی من دوسش دارم 🤍 😂

این فقط یه شرط بندیه""Where stories live. Discover now