من آمده ام وای وای💃...من آمده اممممم..💃سلام سلااااااااام ....
حالو احوال بیبیام چطوره؟ 🫂ببینم دلتنگید مثل من😭؟ ..دور هم جمع شیم حرص بخوریم
فوش بدیم اکلیلی شیم
فشار بخوریم
قندخونمون بزنه بالا😎خیلی استرس دارم ...ژانر جدید و سختیه حس میکنم قرار نیست نتیجه فیکای اومگاورس قبلی رو بده ولی جذبم کرد پس مینویسم🥲🫂
امیدوارم دوسش داشته باشید خیلی پر حرفی نمیکنم وقت هست و جای مناسب* ببینم ریختین دیلی مامی؟🤨
دیلیمون : @mom95Vmin
( تلگرام سرچ کنید میاره )خوب خوب اخجون ازینا دوباره....🥳
فیلتر شکنا روشن_ کامنتا لحظه ای
( حس خوب و شاد)😎..خدمت بیبیامممممم...🫂💞
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
از ماشین پیاده شد...بعد از بستن در ماشین دست برد و تک دکمه کته مشکی رنگشو بست.
با انگشت اشاره موهای بلوندش رو از جلوی چشم هاش کنار زد.. نفس عمیقی کشید و بعد از زمزمه
" همه چیز عالی پیش میره" س
مت عمارت بزرگه روبه روش حرکت کرد.استرسش از عرق کف دستاش کاملا مشخص میشود... اولین بار بود به این مهمونی دعوت شده و این براش حکم شناخته شدن و بالا رفتن از پله های هدفش رو داشت.
و این رو خوب میدونست که قرار نیست آسون باشه.
..: کارته دعوتتون آقا؟
کارت رو بین دست های مرد گذاشت که بعد از باز شدنش صدای نگهبان رو دوباره شنید.
..: بفرمایید آقای پارک جیمین.
سری تکون داد و وارد سالن باشکوه و البته شلوغ اونجا شد .
اون مهمونی پر شده از اعضای دولتی و مهم بود...کسی که قدرت داشت و کسی که میتونست باعث قدرت گرفتن بشه.مثل رابطه ارباب برده ای، هرچقدر هم نقض بشه سرتاسر جهان کسی که قدرت داره کنترل میکنه و صفت ارباب رو یدک میکشه و کسی که دستور میگیره برده اون قدرته.
..: از دیدنتون اینجا خیلی خوشحالم وکیل پارک.
جیمین درحال حاضر برده قدرت های بزرگ بود تا زمانی که خودش اون قدرت رو کسب کنه.
جیمین: خیلی ممنونم خانوم مین...منم خوشحالم میبینمتون.
زن با نگاهی که جیمین خیلی خوب میتونست حس طعمه بودن رو ازش دریافت کنه ادامه داد : اولین ورودتون به این مهمونیه...آوازه ات به گوشم رسیده پیشرفت و هوشتون فوقالعاده است.
پسر لبخند ساختگی زد و سرتکون داد: بلاخره تلاش میکنم عملکرد خوبی داشته باشم.
خانوم مین همسره یکی از تجار بوسان بود که جسد شوهرش رو توی دفتر کارش پیدا کردن..با اینکه پرونده با خودشی امضا خورد اما هنوز شایعاتی راجب خانوم مین که صاحب تمام اون امپراطوری شده وجود داره.
YOU ARE READING
°° 𝐑𝐚𝐧𝐝𝐨𝐦 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐭𝐡𝐞 𝐛𝐞𝐧𝐞𝐟𝐢𝐭𝐬 °°
Non-Fictionژانر : °° رمنس °° اسمات °° مافیایی°° جنایی°° اکشن °° °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° وکیل جوونی که تازه وارد دوره دیده شدنه هوش و حرفه اش شده، با اشتیاق به سمت پرونده ای ۲۰ ساله کشیده میشه.... پرونده ای که مثل زنجیره ای خانوادگی میمونه نه حکم دستگیری داره ن...