part20

31 4 0
                                    

راوی
جی هو بعد از اعتراف به لی لی وارد خوابگاهشون شد و با خوشحالی داد زد:سلام به دوستای خوبممم
می سون با تعجب به ووشیک گفت :هیونگ چرا انقدر خوشحاله
ووشیک:اگه فهمیدی به منم بگو
جی هو وارد اتاقش شد و خودشو پرت کرد رو تخت و شروع کرد به لی لی پیام دادن

جی هو:رسیدی خونه کوچولو؟
لی لی:بله جی هو شی ممنون
جی هو:ادم با دوست پسرش انقدر رسمی حرف نمیزنه
لی لی:ببخشید هنوز عادت نکردم😂

جی هو همینجوری که با لبخند با لی لی چت میکرد یهو در اتاقش با لگد باز شد و جون وو اومد تو
جی هو:مگه در طویله اسسس
جون وو: با این وضع اتاقت اره
جی هو بالشتشو به سمت جون وو پرت کرد و گفت:چی میخوای
جون وو با ذوق نشست کنار جی هو و گفت:جی هو جونممم جی هو مهربونمم
جی هو:زود بگو‌چی میخوای
جون وو:جیوو رو
جی هو:چی؟دیوونه شدی؟
جون وو: جی هو باورت نمیشه من واقعا عاشق این دختر شدم

جی هو:سر ۳۰ هزارتا دختر قبلی ام همینو گفتی
جون وو:این یکی فرق داره
جی هو با کلافگی گفت:باشه برو بیرون حالا یه کاری میکنم
.
.
.
.
.
یک ماه از اعتراف جی هو به لی لی گذشته بود که هر دو گروه به مهمونی یکی از ایدلا دعوت شدن
هرکدوم از دخترا لباسای زیبایی پوشیدن ولی لی لی یه لباس خیلی کوتاه با یقه باز پوشید برای همین وقتی وارد محل پارتی شدن جی هو با تعجب به لی لی نگاه کرد

به سمت پسرا رفتن و بهشون سلام دادن که جی هو با اخم روشو از لی لی گرفت
لی لی با تعجب به جی هو پیام داد:عزیزم چیزی شده ؟
جی هو با اخم تایپ کرد :بیا تو باغ

جی هو اول رفت و بعد از چند دقیقه لی لی پشت سرش رفت و به سمت خلوت ترین قسمت باغ رفتن
همین که لی لی به جی هو رسید جی هو با عصبانیت لی لی ذو به دیوار تکیه داد و گفت:این چیه پوشیدی؟

لی لی با تعجب گفت:خیلی بده؟
جی هو:وای باورم نمیشه انقدر خنگی. نه مشکل اینجاست زیادی خوبه
لی لی:پس چرا انقدر عصبانی؟
جی هو:چون کل ادمای این مهمونی لعنتی چشمشون رو ترقوه و پاهاته

لی لی که حالا فهمیده بود جی هو برای چی عصبانیه دستشو گذاشت رو صورتش و با لحن کیوتی گفت:جی هوی من حسودیی کرده؟
جی هو:نخیر
لی لی:عزیزم حسودی نک--

جی هو بدون اینکه بزاره لی لی حرفشو تکمیل کنه لباشو رو لبای لی لی گذاشت و محکم شروع به بوسیدنش کرد تا جایی که لی لی حس کرد لباش زخم شده و مشت ارومی به سینه جی هو زد و جی هو به خودش اومد و از لی لی جدا شد و گفت:الان دیگه بهترم

لی لی:لبامممم
جی هو:میخوای خوبش کنم؟😂
لی لی سریع از زیر دستش فرار کرد و گفت :نهه نه
و بعد سریع به سمت ساختمون دویید

همینکه وارد شد و به سمت میز بچه ها رفت یوری گفت:چرا لبات باد کرده؟
جیوو:رژ لبت چرا پخش شده ؟
می سون:ای وایییی لی لی با کی کیس رفتیی
لی لی تا خواست جوابشونو بده صدایی از پشت سرش توجه بقیه رو جلب کرد....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اهم اهم سلام خوبید؟میدونم خیلی تاخییر داشتم ببخشید:(
ولییی برگشتممم که دیگه پشت سر هم پارت بزارمممم
راستییی مرسی از کسایی که میخونن و ووت میدن🩷🍓بوسسس به همتون
بریکا🫶

My romantic Mistake:)Where stories live. Discover now