8. انتقام

1.9K 270 90
                                    

با پریدن یهویی پسر و دراغوش گرفته شدنش ، خندید و حلقه ی دستاش رو دور کمرش تنگ تر کرد.بینیش رو به گردن سفید پسرک فشرد و عطر پرتقال و وانیلش رو عمیق ، بو کشید .

" خیلی دلتنگت بودم ته ته .

پسر با لحن شیرینش گفت و نفهمید که چه بلوایی توی قلب هیونگش برپا کرد.

" منم همینطور اورنجی

تهیونگ با دستش ضربه ای به پای جونگ کوک زد ، گویی که پسرک منظورش رو فهمید که پاهای خوش‌تراشش رو دور کمر هیونگش حلقه کرد . تن پسر رو کمی بالا کشید و همینطور که به سمت آشپزخونه می‌رفت ، گفت :

" نمی‌خوای روزت رو برای هیونگ تعریف کنی؟

با نمایان شدن لبخند خرگوشی پرتقالش ، ذوب شدن قندِ دلش رو حس کرد و پروانه های شکمش ، به هرج و مرج افتادن. کاش میتونست لبخند بامزه اش رو ببوسه.

" چرا چرا الان میگم چی شد ولی قبلش ..

با دستای کوچیکش ، لپ های تهیونگ رو فشرد و با چهره ای جدی
گفت :

" باید بهم بگی که حال اسمونم چطوره ؟

تهیونگ که از دیدن جدیتش به خنده افتاده بود ، دست جونگ کوک رو گرفت و بوسه ای روش زد. پسر رو روی اپن نشوند و با کاشتن بوسه ای روی موهای نرم و سیاهش ، لحظه ای ازش فاصله گرفت تا شیرموزی که براش درست کرده بود رو از یخچال دربیاره. خوب میدونست که جونگ کوک از قهوه و نوشیدنی های گرم خوشش نمیومد.
شیرموز رو به دست پسر داد و به حلقه شدن لب های صورتیش به دور نی ، خیره شد .

" تا وقتی تو پیشم باشی ، حال منم خوب خوبه کوچولو

پسر کوچک تر اخمی کرد ، آخرین جرعه ی شیرموزش رو قورت داد و با لحنی جدی گفت :

" دنگ !!! جوابت اشتباهه. تو هر موقع میخوای از جواب دادن طفره بری این حرف رو میزنی ، با من رو راست باش هیونگ بد !

" من طفره نمیرم که پرتقال

" نه خیرشم اصلا ، داری طفره میری .

" باور کن حالم خوبه کوچولو ، حالا بهم بگو که با این کراشت به کجا رسیدی ؟

سوالش رو پرسید و زیر چشمی ، واکنش پسر رو زیر نظر گرفت .
میدونست که خودخواهانه است اما در اعماق قلبش ، نمی‌خواست ارتباطی بین جونگ کوک و اون آلفای بی لیاقت شکل بگیره . میخواست پرتقال کوچولوش تا ابد فقط برای خودش باشه ، متعلق به خودش . میخواست خودش تنها کسی باشه که گردن پسر رو میبوسه و عطرش رو با ولع ، وارد ریه اش می‌کنه .

" خب ، اون آلفای خوبی به نظر می‌رسه و البته که خیلی تایپ منه. من براش نودمو فرستادم و اون خیلی هات جوابمو داد .. اوه خدا .."

جونگ کوک با خجالت ، صورت به رنگ گوجه اش رو پوشوند و هیونگش رو هول داد .

" اینقدر هات جوابتو داد که اینجوری سرخ شدی پرتقال؟

𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊Onde histórias criam vida. Descubra agora