04

461 72 11
                                    

همینطور که قول داده بود اون مرد رو برای ناهار مهمون کرد

+از نظر من اینجا بهترین غذاخوری پایتخته
امیدوارم ناامیدتون نکنه

_من خیلی خوش غذام هرچی باشه میخورم
راستی خودمون رو معرفی نکردیم

+بله درسته من لی تمین هستم رئیس محافظان پایتخت

_خوشبختم،منم پارک جیمین هستم.
پدرم رئیس قبیله نیلوفر آبیه البته اگه بشناسی

+چی؟ شما پسر فرمانده پارک سوآه هستید؟

همینطور که قابل حدس بود مادرش رو میشناخت

_بله درسته
با لبخند خجالتی جوابش رو داد
والبته همین جمله کافی بود تا تمین زانو بزنه و بخاطره اینکه این پسر رو نشناخته طلب بخشش کنه

+من خیلی معذرت میخوام که زودتر متوجه نشدم قربان ، لطفا اگه ندونسته بهتون بی احترامی کردم منو عف کنید

_ هی هی چرا اینجوری میکنی یهو، لطفا منو اینجوری صدا نکن

+بانو سوآه قهرمان زندگی منه

جیمین ابرو هاش رو بالا انداخت و منتظر بقیه توضیحات تمین موند

+ایشون قبلیه ما رو از دست ژاپنی ها نجات دادن، متاسفانه بخاطره اینکه اون موقع سن کمی داشتم زیاد چهره ایشون رو بخاطر ندارم،  ولی کاملا یادمه چجوری نجاتمون دادن
وقتی که فوت شدن یک ماه تمام مردم براشون عزاداری کردن

جیمین پسر سرزنده و شادی بود ولی یک چیز میتونست خیلی سریع حالش رو بد کنه و اون صحبت از مادرش و فوت کردن اون زن بود زنی که هیچ خاطره ای ازش نداشت ولی انگار همه ی مردم به خوبی اونو میشناختن

+معذرت میخوام نمیخواستم ناراحتتون کنم

_نه فقط ...
راستش خیلی گرسنمه اگه سریع تر سفارش بدیم خیلی خوب میشه

+البته چی دوست دارید سفارش بدید؟

🐺🐺🐺🐺🐺🐺🐺

_من فکر میکنم کیم هارام باتوجه به موقعیت خانواده اش و همینطور توضیحاتی که اینجا درمورد خصوصیات خودش نوشته شده بهترین گزینه است

+نظر تو چیه یجی؟

×راستش من فکر میکنم بهتر باشه اول، همه شرکت کننده ها رو از نزدیک ببینید میدونید که چقدر فرمون های امگاها میتونه روی گرگ هاتون تاثیر بذاره

بعد از حرف یجی این صدای خنده ای جونگکوک بود که بلند شد

+چه چیز خنده داری تو حرف های یجی پیدا کردی جونگکوک؟

* اخه ببین چی میگه، فرمون؟ تحت تاثیر قرار دادن گرگ هامون؟ فکر کردم قراره یه نفرو انتخاب کنیم،دو نفری بفاکش بدیم تا برامون بچه بدنیا بیاره

lavender Haze 🐺|VMK|Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang