___07:00__jungkook p/v____بعد از قورت دادن قهوشون و دره کونی ای که هردوشون از مادرشون نصیبشون شد از پدرو مادرشون میخواستن خدافظی کنن که..
ووک-کی میاد دنبالتون هوسوک؟؟
جنی:نه بابا یونگی میاد امروز نوبت یونگیه فردا نوبت هوسوک بعد من بعدشم جیمین بعدم کوک!!
پدرشون سری تکون دادو مادرشون پرسید
-اگه رسیدن زود برین منتظرشون نزارین و تو کوک!!
کوک نگاهشو به مادرش داد
-دردسر درست نکن!
ووک چشمی چرخوندو چشمکی به پسرش زد
-بکن بابا بکن تا میتونی همرو بکن بکن دروی خوبی باش بابا
بعد از حرفش هانا با اخم بلند داد زد
-وووککک!
ووک همونطور که با شلوار بوت کات نخی اداریش و پراهن دکمه داره بنفش و یک جلیقه مشکی توی تنش بودو دستش تو جیبش بود و یک دستشم داشت قهوه میخورد با حالت جذابی بعد از قورت دادن قهوش ابرویی یالا انداختو روبه هانا کردو گفت؟؟
-چیه؟؟
هانا مسخ شده به مرد جذاب روبه روش خیره بودو لبشو گاز گرفت!!
-خیلی جذابی
جنیو کوک عوقی زدنو کیفشونو برداشتن تا خدافظی کنن
ووک نگاه چپی بهشون کردو گفت
-وقتی جفتاتونو پیدا کردید اون وقت من میگم عوق
با حالت بامزه اس اداشونو در اورد
کوک دهن کجی ای کردو به سمت مادرش رفتو کل صورتشو بوسید و در آخر لبهاشو که..
ووک-داری چه غلطی میکنی پسره یه بزه کونیییی!!
+مامانه خودمه به تو چهههه
ووک لیوان قهوه رو گذاشت رو میز و دنپاییش رو از پاش دراورد با دنپایی به دنباله کوک همه جای خونرو دوییدن
ووک-وایسا پدصگگگ
کوک همونطور که میخندید گفت
کوک-به خودت نگو سگ شبیهش میسی بعد دیگه مامان دوست نداره
ووک و کوک هیچ کدوم از دوییدن خسته نمیشدن
که....
YOU ARE READING
NERVELESS OMGA | VKOOK
Randomاون امگا عجیب بود مثله بقیه نبود ... با تمام امگا های دیگه فرق داشت .. حالا چرا؟؟ بیاید بفهمیم! یک:هیچ کسی توی اون دبیرستان از اون خوشش نمیومد!البته کراش چرا... دو:تنها بود همیشه ولی خب دو سه تایی (رفیق) داشت! سه: ترسناک بود ! و... شاید بقیه خوصوصیا...