تکه‌ی شکسته‌ی دهـم، آخر~ 🫀

485 49 15
                                    

«به سونگهونِ بابایی خوش گذشت؟! دوست داشتی خونه‌ی مینی‌هیونگ رو؟»

جوری که انگار بچه از حرف‌هاش چیزی می‌فهمه، لب زد و پشت‌بندش خنده‌ی بامزه‌ای کرد. سونگهون، شب گذشته رو توی خونه‌ی جیمین و یونگی گذرونده بود و این اتفاق به‌خاطر درخواست جونگ‌کوک نبود.

فقط جیمین خواست که یک شب رو با برادرزاده‌ی همسرش بگذرونه و فضای بیشتری به زوج تازه‌به‌هم‌رسیده بده. سونگهون، اگه داخل خونه می‌موند، حتی اجازه نمی‌داد که جونگ‌کوک لحظه‌ای به پاپاش نزدیک بشه.

اون بچه از همین حالا، روی کسی که اون رو به دنیا آورده بود، غیرت داشت و اصلاً نمی‌خواست هیچ مرد یا زنی رو کنار اون ببینه. حتی اگه اون مرد، پدر خودش می‌بود!

«موافقی بریم پیش پاپا؟ تنهاست و حتماً خسته شده.»

خطاب به پسرک یک سال و نیمه گفت و بعد صورتش رو شبیه به ایموجی غمگینی کرد. پسربچه با دیدن پدرش توی اون وضعیت، دست‌وپا می‌زد و می‌خندید.

صورت سونگهون شبیه به خرگوش‌های عروسکی پولیشی شده و خیلی بامزه‌اش کرده بود. جونگ‌کوک با دیدن اون مقدار شیرینی پسرش، بوسه‌ی محکمی به لپ‌های توپرش زد و ماشینش رو استارت کرد.

سعی کرد با احتیاط و سریع‌ترین حالت ممکن به خونه برسه تا بتونه همسر دوست داشتنی‌اش رو بغل بگیره. چند کوچه و پس‌کوچه‌ی دیگه کافی بود تا به خونه‌شون برسن.

جونگ‌کوک ماشین رو پارک و در صندلی عقب رو باز کرد؛ سپس با بغل‌گرفتن سونگهون، لپ‌هاش رو بوسید و کلید رو از جیب پشتی شلوارش بیرون کشید.

«بیا بریم داخل... پاپا منتظره پسرشه، نه؟»

با ذوق، جوری که انگار به‌خاطر دوربودن از خانواده‌اش، عقده‌ای شده و تازه رنگ خوشی رو دیده باشه، گفت و تلخندی رو جایگزین لبخندش کرد.

«چطور تونستم نزدیک به سه سال از تو و پاپات دور بمونم، هوم؟»

در که باز شد، سیلی از رایحه‌ی خوش‌بوی غذا به صورت پدر و پسر برخورد کرد. قطعاً هیچ‌کس نمی‌تونست مثل همسرش، غذا بپزه. جونگ‌کوک درحالی‌که سونگهون رو در آغوش داشت، به‌طرف آشپزخانه حرکت کرد.

وقتی وارد آشپزخانه شدن، چیزی رو دیدن، که نباید. دهان پدر و پسر از شدت زیبایی نفر سوم موجود توی خونه، باز مونده بود و جونگ‌کوک، برای بار هزارم، مسیح رو شکر کرد که همچین همسر زیبایی نصیبش شده.

مرد بزرگ‌تر، نگاهی از پایین به بالای همسرش انداخت و دلیل بازموندن دهانش، پاهای لخت و تیشرت آجری‌رنگ و اورسایز خودش، توی تن همسرش بود.

تهیونگ، تیشرت لانگ مرد رو که برای خود جونگ‌کوک هم کمی گشاد بود، به تن کرده و فقط با یک باکسر کوتاه، عضوش رو پونده بود. تیشرت مرد تا توی قسمتی از رانش می‌اومد و باکسر و عضوش رو می‌پوشوند.

˖ ࣪⭑The reason 𔘓Onde histórias criam vida. Descubra agora